تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

دوستان این فروشگاه جهت ارائه خدمات در زمینه مقالات،جزوات،تحقیقات و پایان نامه ها افتتاح شده است.کیفیت محصولات ملاک اصلی ما میباشد لطفا در مورد هر محصول نظرات خود را بیان نمایید تا دوستان شما نیز بتوانند از آن استفاده نمایند هیچ گونه نظری در سایت حذف نخواهد شد حتی نظرات منفی


اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

دسته بندی سایت

پرفروش ترین ها

پر فروش ترین های فورکیا


پر بازدید ترین های فورکیا

برچسب های مهم

پیوند ها

نظرسنجی سایت

کدام نوع از فایل های زیر مورد نیاز شماست؟

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2122
  • بازدید دیروز : 1957
  • بازدید کل : 7854166

قلندریه در تاریخ


فرمت فایل: پاورپوینت - ppt Image result for word 

کتاب سبز - قابل ویرایش ) 

 

تعداد اسلاید : 31
بسم الله الرحمن الرحیم 1 قلندریه در تاریخ 2 نظریه های انتقادی استاد: دکتر گیویان ارائه: جواد جلوانی پاییز 1390 3 جنبش قلندریه یک جنبش چند ساحتی است. با یک نگاه منشوری می توان در آن رنگ های بی شماری دید: از مزدک گرایی و آیین های ایرانی کهن گرفته تا راه و رسم جوانمردی و عیاری و فتوت، تا عناصری از آیین خرم دینان تا اندیشه هایی از گنوستیسیم و عرفان اسلامی در صورت مکتب ملامتیان نیشابور تا گرایش های قرمطیانه و شیعی و حروفی و اهل حق –تصویری متناقض از مردمی که از یک سوی با ثروت های بزرگ و تعدد زوجات و نظام برده داری و قتل نفس و تباه کردن طبیعت و آلودن محیط زیست مخالف اند و از سوی دیگر، و دورانی دیگر، جز دریوزه و گدایی کاری از ایشان دیده نمی شود. 4 در یک نگاه! در کلام قرآن و پیامبر (ص) فتیان = عیار = شاطر آمده است اما در رهگذر زمان دزدی و راهزنی هم بدان افزوده شده است. در قرن یازدهم و دوازدهم، آنچه از راه و رسم قلندر باقی مانده بود سر و شکل عجیب و غریب این قلندران بوده، که حتی دیگر تراشیدن سر را هم به عکس آن بدل کرده بودند و آیین قلندر از صورت اصلی خود منحرف شده و تبدیل گردیده به مجموعه ای رسوم و تشریفات و قیدها. قلندر تاریخی، در مجموع، چهره ای منفی و منفور دارد. حال آنکه قلندر اسطوره ای، یا قلندر شعر سنائی و عطار و حافظ، چهره ای ملکوتی و فراتر از حد انسان دارد. 5 نمی توان ثابت کرد که جهان بینی یک صوفی قرن چهارم عین جهان بینی یک صوفی در قرن هفتم است، به طریق اولی نیز نمی توان گفت که قلندریان قرن چهارم، که در اسرار التوحید به ایشان اشاره شده است، دقیقا همان افکار و رفتارهایی را داشته اند که قلندریان قرن هفتم و هشتم، اما از نظر مورخان و نگاه مردم همه آنها زیر عنوان کلمه قلندر قرار می گرفته اند. بعدها در کنار کلمه «قلندر» دو عنوان جولقی و جوالقی و نیز حیدری و گاه در صورت جمع حیادره نیز بر این عنوان افزوده شده است. قلندریه یک جنبش اجتماعی اعتراضی؟! قلندریه و آنارشیسم؟! قلندریه و هیپی گری؟! قلندریه و انصار حزب الله؟! 11 شب دراز است و قلندر بیدار از قلندر هویی، از خرس مویی مثل عروس قلندرها (بی لباس کافی برای پوشانیدن همه بدن) قلندری به درازای موی سر نیست یک مویز و چهل قلندر برگ سبزی است تحفه درویش کنگر خورده و لنگر انداخته همچنین روستاهای زیادی در ایران به نام قلندرآباد و مشابه وجود دارد. و نیز شعرای زیادی در اشعارشان اشاره کرده اند که لغت نامه دهخدا به تعدادی شواهد اشاره می کند. نخستین اسناد و اشارات درمورد قلندریه از تصوف خراسان آغاز شده و به آسیای صغیر و عراق و سپس شام و آنگاه مصر و شمال آفریقا، شاخه های قلندریان در بخش عظیمی از جهان اسلام پراکنده می گردند. و از طرف دیگر به سمت شرق و هند و ماوراءالنهر و ترکستان هم گسترش می یابد. ابن تیمیه: اما این قلندریه که ریش خود را می تراشند، اهل ضلالت و جهالت اند و بیشترین ایشان کافر به خدای و رسول اند، نماز و روزه را واجب نمی شمارند و آنچه را خدای و رسول او حرام کرده اند، حرام نمی دانند و به دین حق ایمان ندارند بلکه بیشتر ایشان کافرتر از یهود و نصارایند اهل این ملت (اسلام) به حساب نمی آیند و حتی از اهل ذمه هم نیستند. ممکن است در میان ایشان کسی باشد که مسلمان باشد، اما اهل بدعت است و گمراه یا فاسق است و فاجر... ... باید که اینان را، همگان، عقوبت کرد. و از این شعار نفرین شده بازداشت، آنگونه که در حق هرکس که آشکارا مرتکب بدعت و فجور می شود، رفتار باید کرد. 17 هجویری: «و مخصوص اند این طایفه از ثقلین به اختیار کردن ملامت تن، از برای سلامت دل، و هیچ کس را از خلایق –از مقربان و کروبیان و روحانیان را- این درجه نبوده است.» عبید زاکانی: یک نگاه دوگانه! مثبت و منفی! جوق قلندرانیم بر ما ریا نباشد تزویر و زرق و سالوس آیین ما نباشد در هیچ ملک با ما کس دوستی نورزد در هیچ شهر ما را کس آشنا نباشد گر نام ما ندانند بگذار تا ندانند ور هیچمان نباشد بگذار تا نباشد شوریدگان ما را در بند زر نبینی دیوانگان ما را باغ و سرا نباشد در لنگری که ماییم اندوه، کس نبیند در تکیه ای که ماییم غیر از صفا نباشد از محتسب نترسیم وز شحنه غم نداریم تسلیم گشتگان را بیم از بلا نباشد با خار خوش برآییم گر گل به دست ناید بر خاک ره نشینیم گر بوریا نباشد هرکس به هرگروهی دارد امید چیزی ما را امیدگاهی غیر از خدا نباشد همچون عبید ما را دریوزه عار ناید در مذهب قلندر عارف گدا نباشد از طرف دیگر در لطایف عبید با گوشه و کنایه های بسیاری نیز به قلندریه روبروییم و آن نخستین فرمان هلاکوخان در جهت نابود کردن قلندران است و همچنین آنجا که در رساله «تعریفات» می گوید: «الحیدری: خرس به زنجیر» و «الخرس: بزرگشان» که سرکرده ی حیدریان را به گونه خرس می بیند و بسیاری موارد دیگر ... خرس قلندر!!! آراستن ظاهر خویش را به عبادات شرک می دانند و آراستن باطن خود را به احوال ارتداد. گزاردن حقوق دیگران و ترک تقاضای حق خویش. هرکه با ایشان جفا کند به بردباری با آن مقابله کنند. در همه احوال نفس را متهم دارند، چه طاعت کند و چه عصیان ورزد. با لذت بردن از طاعات مخالفند و آن را زهری کشنده می دانند. هر عمل و طاعت خویش را که چشم بر آن داشته باشی و آن را نیک شماری باطل است. در دقایق علوم و اشارات نباید سخن گفت و نباید در آنها وارد شد در همان حد امر و نهی باید ایستاد. نباید به عیوب مردم بپردازد تا از عیوب خویش غافل شود. پذیرفتن روزی اگر همراه با خواری نفس باشد و رد کردن آن اگر همراه با عزت و بزرگداشت باشد. از مال خویش باید برادر خویش را یاری داد و در مال او هرگز طمع نباید کرد و در کار او انصاف باید داد و از او انصاف نباید خواست و پیرو او باید بود و از او نباید خواست که پیرو تو باشد. جفای او را تحمل باید کرد و بر او جفا نباید کرد. به هیچ آفریده ای نباید روی آورد و از هیچ کس یاری نباید خواست که یاری خواستن مخلوق از مخلوق همچون یاری خواستن زندانی از زندانی دیگر است. احوال ملامتیه احوالی است شریف و مقامی عزیز. اینان متمسک به سنن و آثاراند و متحقق به اخلاص و صدق. اما قلندریه اشاره به اقوامی است که در فرمان ذوق و سرمستی دل اند چندان که در مجالست ها و آمیزش با مردمان به ویران کردن عادات و رها کردن تقید به آداب می کوشند و گرم سیاحت در میادین دل اند، از این روی در کار نماز و روزه جز در حدود فرایض، اعمال ایشان اندک است و از اینکه بهره مند از لذات دنیا شوند –آنها که مباح است و شرع در آن رخصت داده است- باکی ندارند و گاه باشد که اینان از حدود عزیمت فراتر رفته و رخصت ها را بیشتر می کنند با این همه ایشان از ذخیره کردن مال و افزون طلبی برکنارند و خود را به شیوه متعبدان و متزهدان در نمی آورند به همین قانع اند که با خدای خویش دل خوش می دارند... و فرق میان ملامتی و قلندری در این است که ملامتی به پنهان کردن عبادات می کوشد و قلندری به تخریب عادات. دیگر اینکه ملامتی متمسک به تمامی ابواب خیر است و فضل را در آن می بیند اما اعمال و احوال را نهان می دارد و خود را در زیّ عوام در می آورد و نیز در حرکات و کارهایش شبیه آنان است و حال خود را نهان می دارد ار بیم آنکه خلق بر آن آگاه شوند... ولی قلندری مقید به هیچ هیئتی نیست و پروای آن را ندارد که چه چیزی از احوال او دانسته ی مردمان است و چه چیزی نیست، توجه او به سرمایه اوست که عبارت است از خوشدلی او و صوفی کسی است که هر چیز را به جای خود رعایت می کند و کارش تدبیر اوقات و احوال است بر آنگونه که علم آن را دستور داده است... آنچه را باید نهان کرد نهان می دارد و آنچه را که باید آشکار کرد، آشکارا می کند. تا بدینجا می توان فهمید که چهره قلندر چهره انسانی است که معیارهای حاکم بر جامعه را نمی خواهد بپذیرد و از عرف و عادت های رسمی و جاری خود را برکنار نگاه می دارد. و همت در آن بسته است که تابوهای جامعه را بشکند. حتی شعر قلندری نیز شعری است که گوینده آن می کوشد که ارزش های رسمی عرفی و اخلاقی و دینی محترم در محیط جامعه را به نوعی زیر سوال ببرد و برعکس ارزش های دیگری را جانشین آنها کند؛ ارزش هایی که در عرف جامعه و ارباب شریعت نه تنها ارزش به حساب نمی آید بلکه «ضد ارزش» به شمار می رود. بعدها قلندریات به یک ژانر در شعر فارسی تبدیل می شود. چنین پدیده اعتراضی نسبت به عرف جامعه و هنجار شکنی را در گروه های رپ و هیپی و گروه های فشار حزب اللهی هم می توان دید. مشابهت های فراوانی می توان در این پدیده ها دید. یک حسن ختام برای جلسه...! حافظ تمام هنرش در اسلوب است و در مرکز اسلوب حافظ نوعی بیان نقیضی و پارادوکسی وجود دارد. در شعر حافظ «رند» و «قلندر» به یکدیگر گره خورده اند و هدفش تجاوز هنری به مجموعه ای از تابوها است؛ حافظ می گوید: بر در میکده رندان قلندر باشند که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی اینجا تجاوز هنری حافظ به «تابوی سلطنت» و قدرت های مادی عصر است و وقتی می گوید: سوی رندان قلندر به ره آورد سفر دلق بسطامی و سجاده طامات بریم نقدی هنری از رفتار صوفیان عصر خود می کند و صوفی در عصر او، خود یک «تابو» است زیرا قدرت حاکم عصر یکی از تکیه گاه های خود را در نظام خانقاه می جوید و پیوسته در جهت تقویت آن نظام است. خانقاه به لحاظ تابو شدگی، چیزی کم از مدرسه و مسجد ندارد و صوفی حرمتش کمتر از حرمت زاهد و شیخ نیست. تجلیل از رندان قلندر، که آشکارا پا بر سر همه ارزش های زمانه زده اند، عملا تجاوز به مجموعه ای از تابوها است که قدرت حاکم در اختیار دارد: تابوی مسجد، تابوی خانقاه، تابوی مدرسه، تابوی شیخ، تابوی زاهد، تابوی اخلاق رایج، تابوی صلاح پیشگی.

قسمتی از متن بالا پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در جزوه باز آنی فایل را دانلود نمایید .

  

 « پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »


مبلغ قابل پرداخت 16,926 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۵ مرداد ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 354

مطالب تصادفی

  • ربات معامله گر پاکت آپشن
  • جزوه آموزشی نرم افزار Clemex- مهندسی مواد
  • مبانی مردم شناسی - انسان شناسی فرهنگی - دانیل بیتس، فرد بلاگ - ترجمه ثلاثی- پیام نور - pdf
  • اصول طراحی سیستم روشنایی طبیعی
  • سمینار درس ابزار دقیق

فروشگاه جزوه تحقیق پاورپوینت