تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

دوستان این فروشگاه جهت ارائه خدمات در زمینه مقالات،جزوات،تحقیقات و پایان نامه ها افتتاح شده است.کیفیت محصولات ملاک اصلی ما میباشد لطفا در مورد هر محصول نظرات خود را بیان نمایید تا دوستان شما نیز بتوانند از آن استفاده نمایند هیچ گونه نظری در سایت حذف نخواهد شد حتی نظرات منفی


اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

دسته بندی سایت

پرفروش ترین ها

پر فروش ترین های فورکیا


پر بازدید ترین های فورکیا

برچسب های مهم

پیوند ها

نظرسنجی سایت

کدام نوع از فایل های زیر مورد نیاز شماست؟

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 2365
  • بازدید دیروز : 1957
  • بازدید کل : 7854409

سینما در معماری


فرمت فایل: پاورپوینت - ppt Image result for word 

کتاب سبز - قابل ویرایش ) 

 

تعداد اسلاید : 47
بسِم الله الرّحمن الرّحیم مبانی نظری معماری معماری در سینما – سینما در معماری Architecture in Cinema - Cinema in Architecture عصر مجازي نهايت توسعه و پيشرفت فناوري اطلاعات در فضاي سه بعدي و در محيطي مبتني بر دانش است. بطور يقين گسترش عصر اطلاعات همراه با فناوريهاي پيشرفته موجود چهارمين موج تغيير را در آينده نزديك در جهان به همراه خواهد داشت. موج چهارم در راه است و بزودي دنياي سه بعدي را به جهان عرضه خواهد كرد و شرايطي را فراهم ميكند تا تخيل انسان بتواند به حقيقت نزديك شده و فضاي جديدي را معرفي خواهد نمود كه بسيار توسعه يافتهتر و متفاوت با جهان امروز است . از هنگامي كه عكاسي به وجود آمد، زواياي جديدي از فضاي معمارانه و محيط مصنوع كشف شد. نقش عكس در ثبت منظره ها، بازي نور و سايه و نمايش مجدد آن به معماران آنچنان اهميت يافت كه در همه مدارس معماري از اين امكان جديد براي آشنا كردن دانشجويان با فضا استفاده شد و عكاسي در زمره درس هاي مدارس معماري درآمد. اما هنگامي كه برادران لومير نيز موفق شدند بيست وچهار فريم متوالي را بر پرده سفيد از مقابل چشم بگذرانند، هنري پديد آمد كه قرابتي هيجان انگيز با معماري دارد، فيلم برخلاف عكس، زمان دار و متحرك است و مانند معماري از توالي مناظر و حوادث ساخته مي شود، تفاوت معماري و فيلم در اين است كه در اولي امكان انتخاب زاويه ديد براي بيننده وجود دارد، ليكن در دومي اين انتخاب توسط فيلمساز قبلا انجام گرفته است، به همين دليل درك معماري فاقد آغاز و انجام است و فيلم شروع و پايان دارد. پيوند پس از مرگ يادداشتي از رايت(معمار آمريكايي) در ميان كاغذهايش پيدا شد. او نوشته بود اگر بنا باشد فيلمي از زندگي اش ساخته شود،آرزو دارد اين فيلم را جان هوستون (فيلمساز) بسازد، رايت خانه اي را كه جان هوستون براي خود طراحي كرده و ساخته بود، ديده و آن را بسيار تحسين مي كرد، شايد دليل انتخاب رايت همين بود. رايت يك فيلمساز آماتور نيز بود. او يك فيلم شانزده ميلي متري از ساختمان هاي لاركين در بوفالو ساخت كه در آن آجرهاي قرمز را از اين برج به آن برج دنبال مي كرد، قسمت هايي از اين فيلم، در فيلم «معماري رايت» ساخته موراي گريگور آمده است. رم كولهاس برخلاف قاعده از فيلمنامه نويسي و فيلم سازي به معماري روي آورد و امروز معمار و شهرساز مشهوري است. او مي گويد: «كار من هنوز فيلم سازي است، شگفتا كه تفاوت اندكي بين اين دو - معماري و سينما - وجود دارد، فكر مي كنم هنر يك فيلمنامه نويس به تصور درآوردن توالي صحنه هايي است كه حالتي از تعليق و زنجيره اي از حوادث را شكل مي دهد...» او اضافه مي كند: «بيشترين دقت من هنوز نيز صرف مونتاژ مي شود... مونتاژ فضا.» همانگونه كه گفته شد، مهمترين وجه مشترك بين سينما و معماري «پيوند» است، عناصر پيوند در هر يك، بسته به ذات فيزيكي و فن آنها، متفاوت است، ليكن تا حدود زيادي از ساختاري مشترك برخوردارند. مهمترين عنصر پيوند فضا، در معماري «راه» و «راهرو» است، خروج از هر «فضا» بر «فضاي» ديگر از «راه» و «راهرو» و به واسطه «در»، «دروازه»، «طاق» و عناصري از اين دست صورت مي گيرد، شايد اين امر در سينما به ترتيب «عبور»، روشن شدن و محو شدن در شكل كلاسيك و ترفندهاي ديگر در تدوين هاي جديد است. گاه اين عناصر عينا با عنصر معماري بيان مي شود، گاه از عناصر دراماتيك و روش هاي فيلمبرداري استفاده مي شود و گاه تركيبي از هر دو به كار مي آيد. براي مثال در فيلم «درخشش» به كارگرداني «استنلي كوبريك» كه در سال ۱۹۸۰ با بازي جك نيكلسون تهيه شد، از عنصر تركيبي (فضايي - دراماتيك) براي پيوند يا تدوين فيلم استفاده شد. داستان اين فيلم قصه نويسنده اي است كه دچار عدم تعادل روحي است و در هتلي خالي از مسافر همسر وحشت زده و پسر خردسال خود را مورد تهديد قرار مي دهد. نقش عنصر پيوند صحنه هاي مختلف فيلم را، راهروي طويل هتل به عهده دارد و هم زمان حركت سريع پسر خردسال با يك سه چرخه در طول اين راهرو پيوند دراماتيك بين صحنه هاي فيلم را برقرار مي كند. حركت پسر خردسال در طول اين راهرو با باز شدن درهايي به اتاق هاي مختلف هتل كه در هر يك از آنها صحنه اي از صحنه هاي فيلم گشوده مي شود، پيوند ميان صحنه ها را برقرار مي كند. علي رغم فضاهاي بسيار كابوس واري كه صحنه هاي مختلف اين فيلم را ساخته است، شگرد استادانه كوبريك در تدوين فيلم و پيوند بين صحنه ها با استفاده از عناصر واقعي و ملموس، پرداختي بسيار استادانه به فيلم داده است تنوع عناصر پيوند دهنده صحنه هاي مختلف به تعداد فيلم سازان مختلف وجود دارد و ذكر گونه هاي ديگري از اين فضاسازي ها در اينجا لازم نيست. تنها تاكيد بر اين نكته جايز است كه توفيق بيشتر فيلم هاي مهم و فيلم سازان مطرح و صاحب سبك مرهون استفاده دقيق، به جا و استادانه از عناصر پيوند، به صورتي است كه خود اين عناصر در ساختار فيلم دخالتي مثبت و دراماتيك پيدا كنند. همان گونه كه در معماري نيز چنين است. هر گاه در يك اثر معماري نيز فضاي ارتباطي از خصوصيات لازم، فضايي تهي شود و صرفا به يك فضاي عملكردي تبديل شود، بسياري از وجوه مثبت را نيز گمرنگ خواهد ساخت. استفاده از عناصري مانند حركت چرخ هاي قطار، مناظر اطراف يا از اين قبيل، براي پر كردن فواصل بين صحنه ها گرچه در اولين فيلم هايي كه از اين شگرد استفاده كردند تا حدودي نو بود، ليكن ديگر به يك فرمول خسته كننده تبديل شده ويادآور راهروهاي بي خاصيت، طويل و يكدست ساختمان هاي اداري كسل كننده است. علاوه بر مساله عناصر پيوند صحنه ها و ورود و خروج از صحنه هاي مختلف، تركيب توالي صحنه ها نيز اهميت اساسي دارد، سينما، معماري و همچنين موسيقي در اينجا از مشابهت هاي ديگري برخوردار مي شوند. حركت از يك صحنه بلند به صحنه اي كوتاه يا صحنه اي با ضرباهنگ سريع و تند به صحنه اي با آهنگ آرام يا هر شگرد ديگري از اين دست ساختار موفق يا ناموفق يك فيلم را خواهد ساخت. البته روش و الگوي خاصي براي اين منظور وجود ندارد. اين خلاقيت يك فيلم ساز است كه تركيب توالي صحنه ها را شكل مي دهد، همانگونه كه تركيب خلاق فضاهايي كه احساسات متفاوتي در بيننده برمي انگيزند موضوع معماري است. نقد سينما و معماري وجه مشترك ديگري نيز دارند هر دو، اين روزها شيفته فن آوري بسيار پيشرفته اند. نسل جديدي از فيلم هاي فضايي - دنباله فيلم هايي «چون جنگ ستارگان» نوع ديگري از برخورد با فضا و امكانات معماري را بر مي گزينند. سينماي تخيلي - علمي، جلوه هاي ويژه، قدرت، عمق و شور بيشتري دارد. زمينه فانتزي اين نوع سينما و دوري از زشتي هاي پر اعوجاج واقعيت، اجازه مي دهند كه صحنه ترجمان ساده تري نسبت به توجهات تشريحي از عناصر بي روح داشته باشد و زمينه بدون واسطه به هنرپيشه اصلي تبديل شود. ادامه بسيار فن آورانه اين فيلم ها از تكنيك هاي كامپيوتري استفاده مي كنند. دنياي «واقعيت مجازي» سرنوشت آينده بسياري از فيلم ها را رقم مي زند. اين تكنيك خواه ناخواه جاي سينماي نه چندان موفق پرده هاي بسيار عريض، فيلم هاي سه بعدي، سالن هايي با صندلي چرخان و غيره را خواهد گرفت. فضاي جديدي گشوده مي شود تا بيننده سينما در انتخاب زاويه و توالي صحنه ها و شايد داستان فيلم آزادي پيدا كند. معماري نيز توان آن را خواهد يافت كه پيش از ساخت به دقت و در ابعاد واقعي جلوه هاي فضايي را كه طرح ريزي كرده است، به چشم ببيند، به نظر مي رسد خويشي بين سينما و معماري بيش از پيش تعميق مي شود و دنياي تخيل بر روي هر دو بازتر مي شود. سينما كه در ابتدا با به نمايش در آوردن آثار دور از دست به عنوان ابزاري براي انتقال مفاهيم معماري يا آموزش معماري شناخته مي شد، مي رود كه جزو تجزيه ناپذيري از شناخت فضا - زمان و به عبارت ديگر جزيي از مفاهيم ذاتي معماري شود. دنياي آينده، با هر نامي كه بر آن بگذاريم، تفاوتي اساسي با تمدن صنعتي خواهد داشت. حاصل تمدن تخصص گرايي بود و ما بار ديگر شاهد به وجود آمدن انسان هايي جامع خواهيم بود. ظهور مجدد «شمن»ها دور از انتظار نيست. كساني كه به امكانات به دست آمده تسلط خواهند داشت و عرصه خلاقيت آنها محدود به زمينه اي خاص نيست، شايد تركيب متفاوتي از سينما- معماري، موسيقي - كامپيوتر و نوع جديدي از مواجهه با فضا را به وجود آورند. پيش فرض فضا در معماري و سينماي امروز مهندس «شادمهر راستين»، سينماگر و مهندس معمار كه از سوي دفتر پژوهش هاي فرهنگي، در خانه هنرمندان با موضوع «معماري، فضا، سينما» سخنراني مي كرد، در اين باره گفت: «انتخاب كردن، اولين قدرت انسان در فضاي آزاد است. در دوران مدرن به مخاطب اجازه داده مي شود همچون يك شخصيت با اراده، انتخاب كند. در اين شرايط، اين انسان است كه به عملكرد و استفاده از فضا در معماري تعريف مي بخشد و هم او در درك فيلم و سينما، مشاركت مي كند. در نتيجه معمار امروز سعي مي كند بنايي طراحي كند كه دعوت كننده باشد و نه مقهور كننده. در سينما نيز كارگردان خود را از سينما حذف مي كند. از لانگ شات استفاده مي كند و تماشاگر را مختار مي گذارد كه درام را خودش در صحنه بسازد و اگر تمايل داشت با قهرمان يا شخصيت فيلم، هم ذات پنداري كند.» او هدف از امكان انتخاب در فضاي معماري و سينما را گفت و گو، مشاركت و آشنايي دانست و گفت: «فضاي عمومي، فضايي غير از فضاي خصوصي (خانه) و فضاي دولتي (ادارات، محل كار) است. همه هنرها، از جمله هنر معماري و سينما در پي كشف و شناخت اين فضا هستند چرا كه انسان در اين فضا ابعاد مهم و پيچيده اي از شخصيت خود را بروز مي دهد يا شكل مي دهد كه نه در فضاي خصوصي مي گنجد و نه در فضاي دولتي. حوزه هاي عمومي مكان هايي مانند تماشاخانه ها، پياده روها، پاتوق ها و ... است. در ايران فضاهاي عمومي بسيار محدود است. اين امر، انسان انتخاب گر عصر جديد را دچار مشكل مي كند. اين كمبود فضاهاي عمومي، هم در معماري ما و هم در سينماي ما تاثير گذاشته است و فضاهاي خصوصي و دولتي را نيز دچار اختلال كرده است. در نتيجه از فرد ايراني در هر يك از اين مكان ها، رفتارهايي سر مي زند كه به هيچ كدام از اين حوزه ها تعلق ندارد.» پيش فرض بررسی تاثیر معماری بر سینمای اكسپرسیونیست وقتی معماری به عنوان عام ترین شكل هنر با سینما ارتباط برقرار میكند، جذاب ترین پیوند هنری رخ می دهد. در گروهی از فیلم های اكسپرسیونیستی ، معماری تاثیری عمیق و موشكافانه داشته است و در گروهی دیگر از قبیل متروپلیس و دونده روی تیغ تصاویر خیالی شهرها ، فیلم را تشكیل داده اند و سینما تحت تاثیر عظیم و شگرف معماری قرار دارد. معماری با ایجاد فرمهای غیر عادی، راهروهای پیچ در پیچ، فضاهای بغرنج، پله های ترك خورده ، بازی با نور و نقاشی های گوناگون، در ایجاد هیجان در فیلم های اكسپرسیونیستی تاثیر شگرفی داشته است داستان فیلم براساس «سفر به تیلیسیت» اثر «زودرمان» بود: زنی شهری، دهقانی را اغفال كرده و او را تحریك به قتل همسرش می كند، ولی نیكی در وجود مرد پیروز می شود. پرداخت مورنائو به این ملودرام، حالتی رویایی می بخشد. صحنه های دهكده شبیه تصاویر قصه ای است كه به كمك تكنیك نقاشی از پشت شیشه كشیده شده باشد. خانه هایی با سقف های كوتاه كه از دودكش هایشان، دودی پنبه ای شكل بیرون می آید و ماهیت اسباب بازی گونه شان را جلوه گر می سازد. جنگل، دریا و باتلاق كه به شكلی اسرارآمیز دهكده را احاطه كرده اند، آن را از دنیای مألوف به دور می برند. البته شهر با همة سرگرمی های ناشی از تمدن جدید در برابر دهكده و در تضاد با آن ترسیم شده است. با وجود این، تأثیری مینیاتورگونه و ظریف دارد و صحنه های آرام و پرنشاط آن، نیروی هیولایی اش را كه معمولاً در سینمای صامت آلمان وجود داشت از آن می گیرد. در فیلم متروپلیس 1926، جهان بطور كامل به صورت اشیاء و ابزار آرایش درمی آید. تصاویری خیالی از شهری در دنیای آینده در معیاری عظیم مورد پژوهش قرار می گیرند. توده های مردم به صورت برده درمی آیند و قطعه سنگ هایی حجیم را با قدم های یكنواخت بر دوش می كشند. فضای داخلی یك كارخانه به چهرة بْتی بدل می شود. دستان این بردگان به شكل رشته هایی به سوی رهایی بخششان كه دختری است به نام ماریا دراز می شود. در فیلم و نمایش اكسپرسیونیستی، بازیگران، موضوعات و طرح های صحنه ای، به عنوان عناصری كه وظیفة انتقال حس و فضای روان شناسانة فیلم (یا نمایش) را دارند، طراحی و پرداخت می شوند. حالت اكسپرسیونیستی محیط فیزیكی صحنه های فیلم در تجسم شخصیت های عصبی و دید آنها نسبت به جهان پیرامونشان تأثیری شایان داشته است. تضاد رنگ های سیاه و سفید در صحنه آرایی ها و اشكال عجیبی كه بر پرده های دكور نقش شده ایم حالت را تشدید می كند. بازیگران نیز با شیوة خاص حركاتشان و با صورت هایی كه به كمك گریم بیش از حد سفید شده است، در ایجاد این حالات سهم عمده ای دارند. هم چنین سایه های عجیب كه به خاطر حالت خاص نورپردازی بر پرده دیده می شود. در هرچه وهم انگیزتر كردن صحنه ها نقش عمده ای دارند. معماری فیلم در بیان و تصویر كار می كند. با روان شناسی ساخته شده، فضاهای روحانی و پرسپكتیو روانی. فضای فیلم یك مكان مهیج ساخته شده از دیوارها، نور و سایه است. احساسی ترین و روانی ترین اتمسفر تبدیل به قوی ترین تأثیر در فیلم می شود. این توافق بین كاراكتر و مكان جست و جو می شد، از طریق فیلم های اكسپرسیونیستی آلمان آغازین كه پیشگامان عصر خود بودند. قهرمانان این فیلم ها در معرض قدرت های داخلی و خارجی بودند و اغلب دیوانه و مرتبط با نیروی ماورالطبیعه، كه در كوچه های پیچ و خم دار تنگ تداعی گر شهرهای قرون وسطی پرسه می زنند. شهر، خانه، اتاق، تالار، خیابان، كوچه و .. تحت نفوذ درون مایة فیلم است و ارتباط روانی با شخصیت داستان دارد. و ذهن كارگردانان اكسپرسیونیستی را به خود جلب می كند. این روزها وقتی كسی فیلمی تماشا می كند ممكن است به طریقی توسط ریشة اثر هنری برانگیخته شود و آن شاید از متد داستان گویی مستقیم كه به آن عادت كرده ایم، بكاهد. این غیرواقع بینی است كه برمی انگیزاند، سبك مبالغه شده، سورئالیستی كه متزلزل شده و … . اما ما هنوز توسط دنیای بی روح، تصنعی و گیرا افسون شده ایم. معماری در این فیلم ها مثل یك پازل و لابیرنت است. پنجره ها پنجره نیستند و درختان نیز این معماری سرنشینانش را در چنگال خود می فشارد. ساختار دیوارها این حكم را می رسانند. هیچ فرصتی برای گریز نیست. این دنیا یك طرف آیینه است و قلمرو تصور شده در رویا. معماری فیلم مستقیماً كاراكتر واقعی و مفهوم را باز می تابد. تأثیرات معماری بر فیلم های اكسپرسیونیستی به اختصار به شرح ذیل است:

قسمتی از متن بالا پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در جزوه باز آنی فایل را دانلود نمایید .

  

 « پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »


مبلغ قابل پرداخت 25,662 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۴ مرداد ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 443

مطالب تصادفی

  • ربات معامله گر پاکت آپشن
  • جزوه آموزشی نرم افزار Clemex- مهندسی مواد
  • مبانی مردم شناسی - انسان شناسی فرهنگی - دانیل بیتس، فرد بلاگ - ترجمه ثلاثی- پیام نور - pdf
  • اصول طراحی سیستم روشنایی طبیعی
  • سمینار درس ابزار دقیق

فروشگاه جزوه تحقیق پاورپوینت