اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یادسته بندی سایت
محبوب ترین ها
پرفروش ترین ها
پر فروش ترین های فورکیا
پر بازدید ترین های فورکیا
برچسب های مهم
پیوند ها
کتاب سبز - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 10
سيمرغ و زال سام نريمان، امير زابل و از پهلوانان سر آمد ايران زمين بود وليكن فرزندي نداشت . سالها گذشت و خداوند به وي فرزندي داد . كودكي سفيد و سرخ و زيبا رو وليكن با موهاي سفيد همچون موهاي پيرمردان . كسي جرات نمي كرد كه اين خبر را به سام برساند ، تا اينكه دايه كودك كه زني شيردل بود به نزد سام رفت و گفت : اين روز بر سام فرخنده باشد كه آنچه از خداوند مي خواستي به تو عطا كرد . بيا و فرزندت را ببين كه تمامي اندام او زيبا است و هيچ زشتي در او نخواهي ديد ، تنها همانند آهو موي سفيد دارد . اي پهلوان بخت تو اينگونه بود و نبايد دلرا غمگين كني . سام از تختش فرود آمد و بسوي نوزاد رفت . موهاي كودك همانند پيران سفيد بود . كسي تا حالا چنين چيزي نديده و نشنيده بود . پوست تنش سرخ و موهايش همچون برف بود . وقتي فرزند را اينگونه ديد از جهان نااميد شد و از سرزنش ديگران ترسيد . روي به آسمان كرد و گفت : اي خداي بزرگ من چه گناهي مرتكب شده ام كه بچه اي همچون اهريمن با چشمان سياه و موهاي سفيد داده اي . اگر بزرگان از اين بچه بپرسند چه بگويم . همه بر من خواهند خنديد و با اين ننگ چگونه مي توانم در اين ديار زندگي كنم . اين كلمات را با خشم بر زبان آورد و از آنجا بيرون رفت . دستور داد كه كودك را از آن سرزمين دور كنند . كودك را بدامن كوه البرز بردند ، همانجايي كه لانه سيمرغ در آن بود . كودك را آنجا رها كردند و برگشتند . آن طفل بيچاره كه تفاوت سياه و سفيد را نمي دانست و پدرش او را از مهر محروم كرده بود مورد عنايت و توجه پرودگار قرار گرفت . كودك شب و روز بدون پناه در آنجا بود و گاهي انگشت دستش را مي مكيد و زماني
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در جزوه باز آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 4,435 تومان