تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

دوستان این فروشگاه جهت ارائه خدمات در زمینه مقالات،جزوات،تحقیقات و پایان نامه ها افتتاح شده است.کیفیت محصولات ملاک اصلی ما میباشد لطفا در مورد هر محصول نظرات خود را بیان نمایید تا دوستان شما نیز بتوانند از آن استفاده نمایند هیچ گونه نظری در سایت حذف نخواهد شد حتی نظرات منفی


اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

دسته بندی سایت

پرفروش ترین ها

پر فروش ترین های فورکیا


پر بازدید ترین های فورکیا

برچسب های مهم

پیوند ها

نظرسنجی سایت

کدام نوع از فایل های زیر مورد نیاز شماست؟

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 760
  • بازدید دیروز : 1150
  • بازدید کل : 7787903

بررسی عرفان‌هاي کاذب


فرمت فایل: پاورپوینت - ppt Image result for word 

کتاب سبز - قابل ویرایش ) 

 

تعداد اسلاید : 150
بررسی عرفان‌هاي کاذب مباحث مقدماتي: مفهوم‌شناسي عرفان:«شناخت شهودي و باطني خداي متعال، اسماء، صفات و افعال او» تصوف: سهروردي در کتاب عوارف المعارف آراي بزرگان تصوف دربارة حقيقت تصوف را بيش از هزار مي‌داند. مترادف با عرفان؛ مترادف با عرفان اسلامي به معناي عرفان‌ کاذب در عالم اسلام بعد اجتماعي گرايش عرفاني، در مقابل بعد فرهنگي آن (عرفان) 3. معنويت: برخي: عصر جديد را عصر معنويت ناميده‌اند. مالرو: قرن بيستم يا قرن معنويت است و يا اساساً قرني وجود نخواهد داشت. اما تا به حال هيچ يک از اصطلاح‌نامه‌ها و فرهنگ‌نامه‌ها يا دائرة المعارف‌ها تعريفي جامع و دقيق از اين واژه ارائه نداده‌اند. مؤلفه‌هاي اصلي معنويت: «شادي»، «آرامش» و «اميد به زندگي» 4. عرفان حقيقي: هدف:‌ قرب الهي؛ شيوة سلوکي: تابع شريعت و دستورات الهي 5. عرفان کاذب: هدف: غير خدا، شيوة سلوکي: بي‌توجه به شريعت مباحث مقدماتي (2) علل روي آوري بشر جديد به معنويت و عرفان 1. سرخوردگي بشريت از عقلانيت و علم مدرن دنيس ديدرو (1713-1784م) پيام طبيعت را به انسان عصر جديد چنين بازگو مي‌کند: «اي بردة خرافات! بيهوده خوشبختي خود را فراسوي مرزهاي اين جهان که تو را در آن جاي داده‌ام، جستجو مکن. شجاع باش و خود را از يوغ دين، اين رقيب گردنکش من که حقوق مرا نمي‌شناسد، آزاد کن. خداياني که قدرت مرا غصب کرده‌اند دور افکن و به قوانين من بازگرد ... خود را دوباره به طبيعت، به انسانيت و به خويشتن واگذار کن. در اين صورت در مي‌يابي که مسير زندگي‌ات گلباران شده است.» (فلسفه روشنگري، ارنست کاسيرر، ترجمه يدالله موقن، ص211.) موج علم‌گرايي در جهان اسلام حتي تفسير خاتميت را نيز تحت تأثير قرار داد: تفسير مرحوم اقبال لاهوري و دکتر شريعتي. تحليل‌هاي ديني مهندس بازرگان، تفسيرهاي علمي از قرآن مثل تفسير جواهرالقرآن طنطاوي و ... 2. اثبات نادرستي فلسفه‌هاي معنويت‌ستيز 3. شکست نظام‌هاي معنويت‌ستيز 4. برنامه‌هاي نظامي و اطلاعاتي (1) برنامه‌هاي نظامي و اطلاعاتي (2) 5. تبليغات وسيع گروه‌هاي معنويت‌گرا 6. پيروزي انقلاب اسلامي ايران 7. تمايلي فطري و طبيعي در انسان تلاش‌هاي غرب براي جهت‌دهي به اين گرايش جهاني تأسيس مراکز مطالعاتي براي مطالعة نحوة القاء مفاهيم ديني به جنين در رحم مادر تلاش براي ارائة مفاهيم معنوي به کودکان (توجه به نقش بازي و اسباب‌بازي) طراحي برنامه‌هاي کودکان، بازي‌هاي رايانه‌اي، توليد فيلم‌هاي سينمايي معنوي (سينما ماوراء) توليد رمان‌ها و داستان‌هاي عرفاني و معنوي (هري پاتر) مهم‌ترين فرقه‌هاي جديد معنوي فعّال در ايران فرقه‌هاي سنتي: تبليغات گستردة آنها: نعمت‌اللهيه، گناباديه و قادريه ... ساي‌بابا اوشو اکنکار سرخپوستي فالون دافا دالايي لاما رام‌الله پائلو کوئليو ساي‌بابا ساي‌بابا براي دعوت خود معبد بزرگي به نام پراشانتي نيلايام به معناي آشيانة صلح برين، تأسيس کرده است. در معبد او به مناسبت اعياد همة اديان، مراسم برگزار مي‌شود. در اعيادي همچون کريسمس، عيد فطر، عيد نوروز، سال نوي چينيان و اعياد هندوها مراسمي به همين مناسبت‌ها در معبد او برگزار مي‌گردد. ساي بابا به تناسخ و قانون کارما، که بعداً دربارة آن بحث خواهيم کرد، معتقد است و چنين پيش‌گويي کرده است که در سن 96 سالگي اين جسم خود را ترک خواهد کرد و هشت سال بعد روح او در جسمي ديگر در شهر ميسور به بدن فردي ديگر منتقل خواهد شد. منابع مطالعاتي: تعليمات ساتيا ساي‌بابا (تعاليم معنوي 6)، ترجمه رويا مصباحي مقدم زندگي من پيام من، ترجمه پروين بيات سخنان ساتيا ساي‌بابا (تعاليم معنوي4)، افکار الهي براي 365 روز سال، ترجمه پروين بيات، ‌درخت ارزشها را آبياري کنيم، ترجمه پروين بيات، يوگاي عاشقانه، ترجمة ‌آزادة مصاحبي رام الله پائلو كوئليو سوابق منفي کوئليو: چگونگي تحول ارتباطات صهيونيستي سفر به ايران برخي از آثار کوئليو رزم‌آور نور،‌ترجمة آرش حجازي، 1384. کنار رود پيدرا نشستم و گريه کردم، ترجمة آرش حجازي، 1384. والکريها، ترجمة‌ سوسن اردکاني،‌ 1384. کوه پنجم، ‌ترجمة آرش حجازي، 1384. شيطان و دوشيزه پريم، ترجمة‌ آرش حجازي، 1384. قصه‌هايي براي پدران، فرزندان، نوه‌ها، ترجمة‌آرش حجازي، 1384. زهير، ترجمة آرش حجازي، 1384. قاموس فرزانگي، ترجمة آرش حجازي، 1384. رسالة دلاوران اشراق، ترجمة محمود سلطانيه، 1384. اوشو مهاجرت به آمريکا فعاليت‌هاي فرهنگي و معنوي: برخي از آثار ترجمه شدة اوشو راز (دو جلد)، محسن خاتمي، 1380. الماس‌هاي اوشو، مرجان فرجي، 1380. مراقبه،‌هنر وجد و سرور، فرامرز جواهري‌نيا، 1380. خلاقيت، مرجان فرجي، 1380. بلوغ، مرجان فرجي، 1380. کودک نوين، مرجان فرجي، 1380. يک زندگي، يک ترانه، يک رقص، سيروس سعدونديا، 1380. اينک برکه‌اي کهن، سيروس سعدونديا، 1380. آيندة طلايي، مرجان فرجي، 1380. آفتاب در سايه، عبدالعلي براتي، 1380. ضربان قلب حقيقت مطلق، مرضيه شنکايي، 1381. شهامت عشق ورزيدن، موسوي راد، 1381. زورباي بودايي، مسيحا برزگر، 1382. هفت بدن، هفت چاکرا، سيروس سعدونديان، 1382. تائوئيزم (دو جلد)، فرشتة جنيدي، 1382. اکنکار بعد از مرگ وي، شخصي به نام داروين گراس جانشين او شد. تا سال 1981 استادِ اک و رهبر اکنکار بود. (حدود ده سال) و سپس عزل شد. شخصي به نام هارولد کلمپ از سال 1981 جانشين وي شد. وي به مدت چهار سال افسر نيروي هوايي امريکا بود. يشان تاکنون بيش از بيست عنوان کتاب در مورد اکنکار نوشته است. هر ساله در نقاط مختلف جهان سمينارهاي اک برگزار مي‌شود که هارولد کلمپ در آنها سخنراني مي‌کند. البته همايش سراسري و اصلي اين مکتب هر ساله در روز 22 اکتبر که سالروز تولد پال توئيچل است در مرکز اصلي اين مکتب در آمريکا برگزار مي‌شود. اکيست‌ها ابتداي سال معنوي خود را همين تاريخ مي‌دانند. جالب است که اکيست‌ها مدعي‌اند هارولد کلمپ نيز وقتي مي‌خواست به مقام استادي برسد در معيت ربازار تارز،‌ استاد تبتي اک، بود. از آيين اکنکار افزون بر سايتي رسمي، تاکنون کتاب‌هاي زيادي در تبليغ و ترويج ايده‌هاي خود به فارسي ترجمه شده است. در اينجا برخي از آنها را ذکر مي‌کنيم: آزادي معنوي چيست؟، هارولد کلمپ، آيا زندگي يک قدم زدن اتفاقي است؟، هارولد کلمپ، استاد رؤيا، هارولد کلمپ، ترجمة شهرام محمدپور، اکنکار حکمت باستاني براي عصر حاضر، تاد کرامر و داگلاس منسون، ترجمة مهيار جلالياني، اکنکار کليد جهان‌هاي اسرار، پال توئيچل، ترجمة هوشنگ اهرپور، بيگانه‌اي بر لب رودخانه، پال توئيچل، ترجمة هوشنگ اهرپور، پنجة زمان، پال توئيچل، ترجمة مرجان داوري، تمرينات معنوي، هارولد کلمپ، ترجمة مرجان داودي، در پيشگاه استادان اک، فيل موريميتسو، ترجمة مهيار جلالياني، دفترچة معنوي، پال توئيچل، ترجمة هوشنگ اهرپور، دندان ببر، پال توئيچل، ترجمة هوشنگ اهرپور، راه‌ بقاي معنوي در عصر حاضر، هارولد کلمپ، ترجمة مهيار جلالياني، روح‌نوردان سرزمين‌هاي دور، هارولد کلمپ، ترجمة هوشنگ اهرپور، زبان سري رؤياهاي بيداري، مايک اوري، ترجمة محمدعلي اخلاقدوست، سرزمين‌هاي دور، پال توئيچل، هوشنگ اهرپور، سه نقاب گابا، پال توئيچل، ترجمة مينو ارژنگ، شاهين‌ها باز مي‌گردند، هارولد کلمپ، ترجمة محمدعلي اخلاقدوست، شرق خطر، پال توئيچل، ترجمة يحيي فقيه، طريق دارما، پال توئيچل، ترجمة مينو ارژنگ، طنين پرخروش اک، پال توئيچل، ترجمة مينو ارژنگ، حکمت اک (گزيده‌هايی از کتاب)؛ هارولد کلمپ، کودک در سرزمين وحش، هارولد کلمپ، ترجمة مينو ارژنگ، گفتگوهايي با استاد، پال توئيچل، ترجمة هوشنگ اهرپور، گياهان شفا دهندگان سحرآميز، پال توئيچل، ترجمة عبدالرضا فقيه، ما تنها نيستيم، رابرت مارش، ترجمة امينة اخوان تفتي، نامه‌هاي طريق نور، پال توئيچل، ترجمة مينو ارژنگ، نسيمي از بهشت، براد استايگر، ترجمة هوشنگ اهرپور، هنر رؤيا بيني، هارولد کلمپ، ترجمة مهيار جلالياني، يادداشت‌هاي خرد، هارولد کلمپ، ترجمة هوشنگ اهرپور و مهيار جلالياني، عرفان سرخ‌پوستي کتاب‌هاي کاستاندا به هفده زبان دنيا ترجمه گرديده است. در دهة شصت بسياري از کتاب‌هاي او به زبان فارسي نيز ترجمه شدند. در سال 1998 در سن 73 سالگي از دنيا رفت. خبر مرگ او در همان روز در روزنامة همشهري منتشر شد و روزنامة جامعه در 30 خرداد 1377 به عنوان «مرگ مرموز شاگرد دون خوان» به آن پرداخت. همين روزنامه چندي بعد مقاله‌اي با عنوان «کاستاندا، سالک حيران مغربي» به چاپ رساند. جسد او را سوزاندند و خاکسترش را به مکزيک بردند. برخي از آثار عرفان سرخ پوستي دالايي لاماي چهاردهم (تنزين گياتسو) آثار علمي دالايي لاماي چهاردهم فالون دافا در کشورهاي مختلف آسيايي، اروپايي و آمريکايي تاکنون بيش از يک هزار جايزه و تقديرنامه به فالون دافا داده شده است. در سايت فارسي اين آيين، نام 86 کشور و ايالت و شهري که فالون دافا در آنجا به فعاليت مشغول است، ذکر شده است. همة‌ فعاليت‌هاي مربوط به اين آيين و همة آموزش‌هاي آن به صورت رايگان است. و براي جذب افراد نيز هيچ محدوديتي قائل نيستند: نه محدوديت سني، نه محدوديت جغرافيايي و نه محدوديت مذهبي. مديتيشن متعالي (تي. ام) مشخصه‌هاي عرفان‌هاي کاذب ناديده گرفتن اعتقاد به خدا و يا انکار وجود او خدا در عرفان اکنکار عرفان اِکَنکار هدف اصلي تمرينات معنوي خود را خداشناسي مي‌داند [1] اما خداي مورد نظر اکنکار با خداي اديان الهي متفاوت است. اينان بعضاً تأکيد مي‌کنند که خدايي که اديان الهي و حتي برخي از اديان هندي مبلغ آن هستند، اساساً وجود ندارد. پال توئيچل از زبان ربازار تارز، رهبر معنوي خود، مي گويد خدايي که اديان به اصطلاح الهي مطرح مي‌کنند وجود خارجي ندارد. ساختة خود آنان است.[2] [1]. حکمت اک، ص6، (ذيل عنوان راه اک-ويديا) [2]. سرزمين‌هاي دور، پال توئيچل، ص27. بعضاً با احتياط و زيرکي بيشتري دربارة خداي اديان ديگر سخن مي‌گويند. به جاي انکار خداي اديان ديگر، چنين ادعا مي‌کنند که اديان ديگر، غير از اکنکار، همگي محصول خداي طبقة پايين و طبقة فيزيکي‌اند که آن را «کَل‌نيرانجان» يا «سلطان نيروهاي منفي» مي‌نامند. در سايت فارسي اکنکار متن مصاحبة تخيلي يک چلا يا (دانشجوي معنوي) را با کل‌نيرانجان منتشر کرده‌اند. «خدا آن است که هر روحي باور دارد که باشد.» خداي يک مست لايعقل هماني است که او باور دارد و خداي يک عالم بزرگ نيز هماني است که باور دارد. هر دوي آنها دربارة خدا درست مي‌انديشند! کسي که در جستجوي شادي است، در حقيقت در جستجوي خدا است. به همين دليل يک مست لايعقل که براي دستيابي به شادي دروني، به باده‌نوشي و مصرف مسکرات روي مي‌آورد در حقيقت در جستجوي خدا است. چرا که خدا همان شادي است. و يک عالم بزرگ نيز تمام تلاشش اين است که به مقام فنا و از خود بي‌خودي برسد و در يک وضعيت شعف و شادي دروني به سر برد. پس هر دو يک مقصود دارند. هر دو در جستجوي خدايند. اين دو هيچ تفاوتي با هم ندارند. حتي ممکن است آن مست به خدا نزديک‌تر باشد. آنچه که مهم است اين است که اولاً بايد به مطلوب خود، هر چه که مي‌خواهد باشد، علاقه‌مند باشند و ثانياً، تمام تمرکز خود را بر روي جستجوي خود بگذارند. شادمانگي به عنوان هدف غايي ساي‌بابا: «مأموريت من اعطاي شوق و شادي به شماست که از ضعف و ترس دورتان کنم. مأموريت من پراکندن شادماني است از اين جهت هميشه آماده‌ام ميان شما بيايم نه يکبار دوبار يا سه بار هر زمان که شما مرا بخواهيد. اسمم ساتيا من راستي هستم اعمالم ساتيا جلال و شکوه من ساتيا تنها آرزوي من شادماني شماست. شادي شما شادي من است شادماني جدا از شما ندارم. قدرت من غيرقابل اندازه‌گيري است تولد من غير قابل توضيح و غير قابل درک و پيمايش است.» (تراشهاي الماس خداوند، سيما کوندار، ص168.) فالون دافا: انگيزة اصلي تمرين‌کنندة فالون دافا فقط بايد تزکية ذهن و بدن باشد. اما هدف از تزکية ذهن و بدن چيست؟ لي هنگجي مي‌گويد، با تزکية ذهن و بدن است که فرد مي‌تواند رنج و سختي خود را از بين ببرد. و زندگي او توأم با آرامش و شادي باشد. نفي عقلانيت و فلسفه و منطق برخي از صوفيان مسلمان نيز تعابير تندي نسبت به جايگاه عقل و منطق و فلسفه دارند. مباحث عقلي را بند راه سالکان و عاشقان مي‌دانند. و راه وصول به مقامات عرفاني را شکستن اين بندها و رها شدن از دست عقل و منطق مي‌دانند: عقل بند رهروان و عاشقانست اي پسر بند بشکن، ره ميان اندر عيان است اي پسر مخالفت غزالي با فلسفه و تعقل فلسفي: تهافت الفلاسفه نقد و بررسي عرفان حقيقي، «عرفاني عقلاني» است. نه تنها با عقلانيت سازگار است که همراه آن است. عرفان بدون عقلانيت، عرفاني انساني نخواهد بود همانطور که عقلانيت منهاي عرفان، از انسان، موجودي تک ساحتي و خشک و خشن مي‌سازد. انسان کامل، از ديدگاه اسلام، انساني است که همة ابعاد وجودي‌اش هماهنگ با هم، پيشرفت نمايند. هيچ بعدي را فداي بعد ديگر نکند. شريعت‌ستيزي و فقه‌گريزي اشو: هر مذهبي سه سطح دارد: سطح اول، شريعت است. اما شريعت پيامبران پس از آنان تنها يک نعش است. نعش به بدن واقعي شبيه است، يک بدن دروغين است. شريعت هيچ تأثيري ندارد. سطح دوم: حقيقت است که روح هر مذهب است و تنها با طريقت (بعد سوم) مي‌توان به آن رسيد. نقد و بررسي نکتة دوم: حقيقت آن است که اگر عرفان راهي است براي رسيدن به خدا و تقرب به او، بايد دانست که جز با عمل کردن به دستورات خداوند، وصول به چنين هدفي امکان ندارد. خداي متعال نيز فرموده است هر کس مرا مي‌خواهد بايد از پيامبر اسلام و احکامي که توسط او بيان مي‌شود پيروي نمايد: «قل ان کنتم تحبّون الله فاتّبعوني يحببکم الله». بنابراين راهي براي وصول به هدف جز پيروي از دستورات فقهي اسلامي،‌ که از ناحية خداوند براي بشر ارسال شده‌اند، وجود ندارد. نکتة سوم: هيچ انساني به درجة معرفتي و شهودي پيامبر اکرم و امامان معصوم نرسيده است و نخواهد رسيد و اين حقيقتي است که مورد اتفاق همة صوفيان مسلمان است. اما آن انوار قدسيه لحظه‌اي از عمل به دستورات شرعي فروگذار نکردند. نکتة چهارم: اصولاً وصول به بي‌نهايت معنا و مفهوم ندارد. به تعبير مرحوم علامة محمدتقي جعفري، از شارحان بنام مثنوي معنوي: هر قدمي که مطابق دستور الهي بر مي‌داريم و کوچکترين گردي را از آينة دل مي‌زداييم، به همان اندازه از حقيقت مطلق برخوردار مي‌شويم ... پايان اين سير و سلوک را مانند سير طبيعي و حرکت معمولي فرض کردن، از نهايت بي‌خبري است؛ زيرا تصور پايان و آغاز و وسط در بي‌نهايت، آن اندازه بي‌اساس است که فرو رفتن در تناقض ... لذا اين مطلب که جلال‌الدين مي‌گويد: «لو ظهرت الحقائق بطلت الشرائع» به بازيگري ذهني و رواني ما بيشتر مربوط است تا به واقع‌يابي ما. (تفسير و نقد و تحليل مثنوي، محمدتقي جعفري، ج11، صص118-119) ناسازگاري بُعد مادي و روحي وجود انسان كشف المحجوب،‌ص315: «از ابو علي سياه مروزي- قدس الله روحه- حکايت کنند که گفت: من به گرمابه رفته بودم و بر متابعت سنت ستره را مراعات مي‌کردم. گفتم: اي ابوعلي، اين مقصود را که منبع شهوات است که ترا مي‌ به چندين آفت مبتلا دارد، از خود جدا کن؛ تا از شهوت بازرهي. به سِرّم ندا کردند که: «يا باعلي اندر مُلک ما تصرف مي‌کني؟ مر تعبية ما را عضوي از عضوي اولي‌تر نيست. به عزت ما که آن را از خود جدا کني، که ما در هر موي از آنِ تو صد چندان شهوت آفرينيم که اندر آن محل.» در توصيف عبدالرحمن مجذوب چنين گفته‌اند: «كان من الاولياء الاكابر ... و كان مقطوع الذكر قطعه بنفسه اوائل جذبه»(طبقات الكبري عبدالوهاب شعراني، ج2، 127) يکي ديگر از اموري که ناسازگاري بعد مادي و اين‌جهاني وجود انسان با بعد روحي و معنوي او را در مکاتب و آيين‌هاي دروغين عرفاني نشان مي‌دهد، مسألة انزوا و گوشه‌نشيني است. اينان غالباً اين کار را به هدف کسب توجه و تمرکز، لازم مي‌دانند. اصل در چنين عرفان‌هايي توجه و تمرکز و مديتيشن است. لذا هر چيزي که موجب تقويت اين حالت شود، «خوب» و با ارزش و هر چيزي که موجب ضعف در تمرکز و توجه گردد، ‌«بد» و بي‌ارزش تلقي مي‌گردد. يکي ديگر از شواهد ناسازگار دانستن بعد اين جهاني وجود انسان با بعد روحي و معنوي او در عرفان‌هاي کاذب، مسألة بي‌توجهي آنها به مسائل سياسي و حکومتي و نفي سياست و پليد دانستن آن است. در عرفان‌هاي کاذب به يک معنا اصالت با فردگرايي و لذت‌گرايي فردي است. آنچه که براي آنان مهم است سعادت سالک و عارف است و لو به قيمت مشاهدة ظلم و ستم بر مردمان باشد. نقد و بررسي نکتة دوم: اسلام با ديدگاه فرويدي و نگرش معنوي افرادي همچون اوشو نيز به شدت مخالف است و افسارگسيختگي و بي‌بند و باري در مسألة جنسي را به شدت نهي کرده است. اصولاً، در اسلام شهوت‌پرستي و شهوت‌خواهي، به طور مطلق، اعم از شهوت جنسي، شهوت مقام، شهوت مال، شهوت شکم و امثال آن، امري مذموم و منفور است. نکتة چهارم: در نقد انزواطلبي و گوشه‌نشيني صوفيان و عارفان دروغين مي‌گوييم که حق آن است که براي اصلاح درون هرگز نمي‌توان از اصلاح برون غافل بود. اين دو چنان در هم تنيده‌اند که تفکيک آنها از يکديگر بسيار دشوار است. به همين دليل عرفان حقيقي و عارفان حقيقي افزون بر مبارزه با دشمن درون، با دشمنان بيروني نيز مبارزه مي‌کنند و اين مبارزه را براي حيات معنوي انسان لازم مي‌دانند. هر چند مبارزات دروني را دشوارتر و سخت‌تر از مبارزات بيروني مي‌دانند. نکتة پنجم: راه اصلي وصول به هدف عرفان، «بندگي» خداوند است. بندگي به معناي عام. بندگي در همة ارکان و ساحت‌هاي وجودي انسان. هر يک از غرايز انساني، از جمله غريزة نوع‌دوستي و ديگرخواهي نيز بندگي خاص خود را دارند. عارف حقيقي کسي است که حق بندگي همة‌ ابعاد وجودي‌اش را ادا مي‌کند. نمي‌توان ادعاي محبت خدا و عشق الهي داشت اما نسبت به مخلوقات او بي‌اعتنا بود و در سياست و مديريت و تدبير امور بندگان الهي هيچ دخالتي نکرد و خود را کنار کشيد. نکتة‌ ششم: دربارة رابطة معنويت و سياست نظريات متعددي مطرح شده که مي‌توان همة آنها را در دو طيف گستردة «نظرية جدايي معنويت از سياست» و «نظرية تعامل معنويت و سياست» جاي داد. نظرية جدايي معنويت و سياست دو دسته مدافع دارد: از طرفي برخي از معنويت‌گرايان دروغين و سرکرده‌هاي عرفان‌هاي کاذب به پندار دفاع از معنويت مي‌خواهند آن را از سياست دور نگه دارند و از طرف ديگر برخي از سياستمداران و قدرت‌گرايان غير الهي به منظور بهره‌برداري‌هاي مادي و اجتماعي از توده‌ها و بازگذاشتن دست سياستمداران براي حفظ قدرت و سياست خود، ساحت سياست را جداي از ساحت عرفان و معنويت مي‌دانند. حق آن است که اين نظريه، از طرفي ناشي از عدم درک درست عرفان و معنويت است و از طرف ديگر معلول برداشت نادرست از سياست است. نکتة هفتم: نفس قدرت و سياست را نمي‌توان خوب يا بد دانست. اگر همراه با معنويت حقيقي و در راستاي تحقق معارف الهي و خدمت به خلق خدا باشد، جزء بهترين کارهاست. اما اگر موجب غرور و خودبزرگ‌بيني و ستم بر زيردستان و تجاوز به حقوق و مقررات الهي باشد، بد است. بنابراين نمي‌‌توان سياستمداران و قدرت‌گرايان را صرفاً به اين دليل که دنبال سياست و قدرت‌‌اند افرادي بد و پليد دانست. بايد ديد که هدف از سياست‌ورزي و قدرت‌گرايي چيست. نکتة هشتم: بزرگ‌ترين طراحان معنويت و عرفان در بين بشريت، يعني پيامبران و اولياء دين، همگي براي استقرار نظام سياسي و حکومت ديني و الهي تلاش کرده‌اند و با طاغوت‌هاي زمان خويش درافتاده‌اند و لحظه‌اي در مبارزه با ظلم و ظالمان کوتاهي نکرده‌اند. و اين خود بهترين دليل براي همراهي معنويت و عرفان حقيقي با سياست و تدبير امور اجتماعي مردمان است. نکته نهم: سرکرده‌هاي عرفان‌هاي کاذب هر چند در ظاهر با سياست و سياستمداران مخالف‌اند و پيروان خود را به عدم دخالت در سياست و مسائل اجتماعي دعوت مي‌کنند، اما ترديدي نيست که هدف اصلي و پنهان آنان از چنين توصيه‌اي هدفي سياسي است. اگر نيک بنگريم مي‌بينيم که عرفان‌هاي کاذب خود پديده‌هايي کاملاً سياسي هستند. لذا از سوي قدرتمندان و سياستمداران غربي به شدت مورد تبليغ و حمايت قرار مي‌گيرند. چگونه مي‌توان باور کرد که پديده‌اي که مخالف سياست باشد،‌ از سوي سياستمداران و قدرتمندان تبليغ شده و از هر گونه حمايتي برخوردار گردد؟ بهترين مکان‌ها و تفريحگا‌ه‌ها از سوي اربابان زر و زور و سياست در اختيار آنان قرار گيرد؟ انکار معاد و طرح مسألة‌ تناسخ اکنکار: کارما يک قانون علمي و عقلي است. تعبيري ديگر از قانون عليت است. يا به تعبير خودشان شکل معنوي آن قانون فلسفي و فيزيکي است. به اين صورت که هر عملي،‌ عکس العملي مساوي و در خلاف جهت خود را توليد مي‌کند. در اکنکار، برخلاف آيين‌هاي هندي، تناسخ را يک تنبيه نمي‌دانند، بلکه هدف آن را آموزش عشق و ارتقاء‌ معنوي مي‌پندارند. به اين صورت که اگر کسي در يک کالبد جسماني خود، مرتکب خطايي شده باشد و آزادي‌هاي انساني خود را محدود کرده باشد، او فرصت تجديد نظر در رفتار خود را بار ديگر و بارهاي ديگر نيز دارد. او مي‌تواند در بازگشت مجدد خود، با توصل به ماهانتا و پيروي از دستور العمل‌هاي اکنکار، به بازسازي روح خود بپردازد. تناسخ و پاسخ‌دهي به مشکلات روحي تناسخ و قانون بقاي ماده و انرژي تناسخ و حل اختلافات شخصيتي والدين و فرزندان استدلال از راه تجربة شخصي تناسخ و تحمل سختي‌ها نقد و بررسي اين سخن که با تناسخ بخواهيم علت اختلافات شخصيتي فرزندان را والدين توجيه کنيم، نيز واضح البطلان است. اين حاکي از ناديده گرفتن اختيار آدميان در شکل‌دهي به شخصيت خودشان و ناشي از جهل نسبت به عوامل شکل‌دهي به شخصيت انسان است. مدافعان تناسخ، اعتقاد به آن را به معناي دادن فرصت به انسان‌ها براي تکميل شخصيت خود مي‌دانند. اما اين نيز آرزويي بي مورد و بي‌وجه است. خداوند ابزار و وسايل دروني و بيروني هدايت را در اختيار همة آدميان قرار داده است: عقل به منزلة پيامبر دروني و هزاران پيامبران بيروني. در قرآن کريم از زبان برخي از جهنميان آمده است که آرزوي بازگشت مجدد به اين دنيا را دارند اما به آنان فرصت داده نمي‌شود. مخالفت با اديان الهي مدعي‌اند با وجود ماهانتا، ديگر نيازي به تعاليم ساير اديان وجود ندارد. «ماهانتا در هر عصري با شکوه و جلال تازه‌اي ظاهر مي‌شود و در بين مردم امروز قدم مي‌زند. علم و حکمتي که او استطاعتش را دارد، بسيار پيشرفته‌تر از دکترين‌هايي است که اديان پر طرفدار جمع‌آوري کرده‌اند، زيرا مأموريت او آموزش دادن تکنيک‌هاي سفر روح است.» حکمت اک، ص15. مدعي‌اند فرد مي‌تواند يهودي يا مسيحي يا مسلمان باشد و به تعاليم اکنکار عمل کند. در عين حال، تأکيد مي‌کنند که «اکنکار مستقيم‌ترين مسير به سوي جهان‌هاي بهشتي سوگماد است.»! (همان، ص16) توئيچل از زبان ربازارتاراز، موجودي افسانه‌اي که توئيچل مدعي است تحت تعليم او واقع شده است، مي‌گويد: «هر ديني را که امروزه در قدرت است نام ببر و من به تو نشان خواهم داد که فقط و فقط زائيدة يک وجدان اجتماعي است؛ نه حقيقتي که از جانب سوگماد آمده باشد. همة آن قوانيني که به عنوان قوانين الهي شناخته شده‌اند، چيزي نيست جز يک وجدان اجتماعي متحول شده که از قانون مانو، نظام همورابي، فرامين موسي و احکام کليساي مسيحيت، مشتق شده است.» دربارة محتواي اديان نيز مي‌گويد اين اديان بزرگ هيچ محتوايي را بازگو نمي‌کنند «مگر پيکري از احکام و مقررات که از جانب قشر روحانيت رسمي براي تحت کنترل نگاه داشتن پيروان‌شان تنظيم شده است تا بدان وسيله عنان سياسي و اقتصادي توده‌هاي مردم را به دست گيرند.» سرزمين‌هاي دور، ص20. دين‌ستيزي در آيين اوشو اوشو «گناه» را ساخته و پرداختة روحانيان به منظور تسلط بر توده‌ها مي‌داند و مي‌گويد: «گناه يكي از قديمي‌ ترفندها براي سلطه بر مردم است. آنها در تو احساس گناه ايجاد مي‌كنند. آنها ايده‌هايي بس احمقانه به خوردت مي‌دهند كه قادر به محقق ساختن آنها نيستي. سپس گناه به وجود مي‌آيد و همين كه گناه به وجود آمد، تو به دام افتاده‌اي. گناه راز كاسبي همة به اصطلاح اديان تثبيت شده (بنيادگرا) است.» (الماس‌هاي اشو، ص258.) مخالفت با احکام قضايي دين تبليغ کثرت‌گرايي عرفاني دالايي لاما مي‌گويد: «در اين جهان آدم‌هاي مختلفي هستند، و باورهاي مختلفي دارند. پنج ميليارد انسان روي کرة خاک زندگي مي‌کنند و من معتقدم ما به پنج ميليارد دين مختلف نياز داريم، چرا که در برداشت‌ها و تفکرات انسان‌ها تنوع بسيار گسترده‌اي وجود دارد. به اعتقاد من هر انساني بايد از يک مسير معنوي عبور کند که براي او و در نسبت با باورهايش، بهترين باشد. ... من فکر مي‌کنم که اگر ما تنها يک دين داشتيم، طولي نمي‌کشيد که آن دين گرهي از کار فرو بستة بشر نمي‌گشود. اگر يک رستوران داشتيم و آن رستوران تنها يک نوع غدا داشت- هر روز، يک نوع غذا- پس از مدتي، چند مشتري مي‌داشت؟ انسان‌ها به وجود تنوع در غذاي خود نياز دارند؛ چرا که سلائق مختلفي دارند. کار اديان هم تغذية معنوي بشر است، و به گمان من همة ما متوجه هستيم که تنوع اديان به نفع ماست.» هنر شادمانگي، صص294-295. نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه صوفيان نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه(2) نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه(3) نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه(4) نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه(5) نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه(6) نمونه‌هايي از نگرش‌هاي کثرت‌گرايانه(7) نقد و بررسي (1) نقد و بررسي (2) نقد و بررسي (3) کار خارق العاده و حقانيت کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست (1) کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست (2) بسياري از عارفان مسلمان به آن توجه داده‌ و تصريح کرده‌اند کساني که از راه‌هاي خلاف شرع به کرامات و انجام کارهاي خارق‌العاده دست مي‌يابند، کافر و زنديق‌اند.[1] و به طور جد از سالکان خواسته‌اند که «اگر كسي را داراي چنان كراماتي يافتيد كه در آسمان مي‏پرد، دل‏باخته او نشويد تا آن گاه كه رفتار او را در برابر امر و نهي الهي و رعايت آداب شرعي ببينيد.»[2] کارهاي خارق العاده‌اي را مي‌توان از کرامت الهي دانست که در ساية عمل به دستورات الهي به دست آمده باشند، هر چند هيچ عارف حقيقي عملي را براي دست يابي به کارهاي خارق العاده انجام نمي‌دهد. او فقط براي رضايت الهي کار مي‌کند اما چون که صد آمد نود هم پيش ما است. هر کس به هر ميزاني که به خدا تقرب بجويد، به همان ميزان نيز از قدرت فوق طبيعي بهره‌مند مي‌شود. [1]. ر.ک: نفحات الانس، عبدالرحمن جامي، ص26. به نقل از شيخ شهاب‌الدين سهروردي. [2]. الرسالة القشيرية، عبدالکريم بن هوازن القشيري، ص14. کار خارق‌العاده نشانة حقانيت نيست (3) مکاشفات رحماني و حقانيت نفي واقع‌گرايي ارزشي پيروي از استاد جايگاه استاد در اين تلقي در حقيقت جايگاه پيامبران و بلکه جايگاه خدا است. زيرا پيامبران جرأت و جسارت تخلف از دستورات خداوند را ندارند و خود را فقط واسطة ابلاغ دستورات و خواسته‌هاي الهي به بشر مي‌دانند و خداوند نيز اختياري جز ابلاغ دستورات او را به آنان نداده است: «و ما علي الرسول الا البلاغ»؛ اما استاد و پير در تصوف و عرفان‌هاي کاذب حقِ هر گونه دخالت و تصرفي در احکام الهي را دارد. به همين دليل ممکن است به سالک دستور دهد دزدي کند. و او نه تنها حق سرپيچي از اين دستور را ندارد؛ بلکه حق چون و چرا هم ندارد. در عرفان اکنکار به جاي توسل به خدا براي حل مشکلات، بايد به پير يا ماهانتا که رهبري اکنکار را بر عهده دارد متوسل شد. «هر کسي که تمرينات معنوي اک را انجام دهد متوجه مي‌شود که زندگي او به خوبي اداره مي‌شود. اين بدان سبب است که اداره کنندة حقيقي زندگي او ماهانتا است.»[1] «اگر کسي انتظار دارد سفر روح کند، بايد با ايدة وجود استاد زندة اک مشکلي نداشته باشد زيرا استاد وسيلة رسيدن به سرزمين‌هاي خداوند است که روح الهي آن را در اختيار ما قرار داده است.» [2] «در مدرسة اک هيچ روزنه‌اي وجود ندارد که يک بچه بتواند به وسيلة آن از ديد استاد بيرون رفته و گم شود.»[3] [1]. حکمت اک، ص2 (ذيل عنوان تمرينات معنوي) [2]. همان، ص3، (ذيل عنوان سفر روح) [3]. همان. در عرفان ساحري نقش ناوال يا پير آنقدر برجسته مي‌شود که معتقدند سالک براي مواجهه با او بايد تمرين‌ها و رياضت‌هاي شديد و آموزش‌هاي طولاني و دراز مدتي را تحمل نمايد. و الا اگر سالک بدون تمرين و رياضت کافي، با ناوال رو به رو شود، بلافاصله خواهد مرد. کارلوس کاستاندا مدعي‌ است «بدون يک آموزش طولاني هيچ انساني قادر به رويارويي با ناوال نيست. اگر يک انسان معمولي با ناوال مواجه شود بي‌درنگ خواهد مرد.» گزيده مجموعه آثار، کارلوس کاستاندا، ص62. دامن زدن به مسائل جنسي اوشو سکس را امري مقدس و مهم‌ترين نيروي زندگي دانسته و همگان را از نکوهش سکس بر حذر داشته و معتقد است که همة دگرگوني‌هاي زندگي از طريق اين نيرو رخ مي‌دهد. سکس را مقدمة عبادت مي‌داند. البته نه هر سکسي را؛ بلکه سکسي که از روي شور و سرخوشي باشد! چنين سکسي است که مولِد عشق است و عشق نيز مولِد عبادت است. اوشو، سکس را تنها در ارتباط با غير هم‌جنس خلاصه نمي‌کند؛ بلکه همجنس‌بازي را نيز تقديس مي‌کند. و بهترين مکان براي دين‌شناسي و خداشناسي را کاباره‌ها مي‌داند و نه کليساها و مساجد! الماس‌هاي اشو، ص383. و ص126. اوشو انسان ايده‌آل را در قالب ترکيبي با عنوان «زورباي بودايي» معرفي مي‌کند. زوربا شخصيتي است زميني و اهل خوشگذراني‌هاي دنيوي و جسماني، اما بودا مظهر عرفان و معنويت و زهد و کناره‌گيري از دنيا است. وي در اين باره مي‌گويد: «همة تلاش من بر يک چيز متمرکز است: آفرينش انساني نوين مثل «زرباي بودا» در يک کمون نمونه همة‌ افراد از هر دوي اين کيفيت‌ها برخوردار خواهند بود رقص و سماع 123 Whirling Dervishes in Konya The whirling dervishes are a mystical sect founded in 1273 by followers of the Persian poet and mystic Jalal al-Din Rumi. Their monastery is located in the central Turkish city of Konya, one of the oldest cities in the world. Excavations reveal settlement from as early as the 3rd century bc. Microsoft ® Encarta ® Reference Library 2004 سماع مولويه سماع ابوالخير کج‌فهمي و کج‌انديشي صوفيان به آنجا رسيده است که در توجيه عمل خلاف شرع سماع، به تحريف معنوي آيات قرآن روي آورده‌اند. آياتي از قبيل «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه» ، «انک لاتسمع الموتي»، «اتقوا الله و اسمعوا»، «و اسمعوا و اطيعوا» «و لو انهم قالوا سمعنا و اطعنا و اسمع و انظرنا لکان خيرا لهم و اقوم» «و اذا سمعوا ما انزل الي الرسول تري اعينهم تفيض من الدمع مما عرفوا من الحق» را به سماع مورد نظر خود تفسير کرده‌اند. ر.ک: فرهنگ اشعار حافظ، احمدعلي رجائي بخارائي، تهران: انتشارات علمي، هفتم، 1373، صص276-282. «در شرع مسأله‌اي هست و دانم که خوانده‌اي، که در حالتِ اضطرار و مخمصة مهلک، آدمي را تناول مردار و چيزهاي حرام حلال مي‌شود ... اکنون مردان خدا را هم حالتي و ضرورتي هست که به مثابة مخمصه و استسقا است و دفع آن جز به سماع و رقص و تواجد و اصواتِ اغاني نيست و الا از غايت هيبت تجليات و انوارِ جلال حق، وجود مبارک اوليا گداختي و ناچيز گشتي.» [مناقب العارفين، ج1، ص559] ايجاد مکان‌هاي مقدس اختصاصي علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب علت تأثيرگذاري عرفان‌هاي کاذب نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب نقش سياست‌بازان در ترويج عرفان‌هاي کاذب راه‌هاي مقابله (1) راه‌هاي مقابله (2) Drsharifi.ir مشخصه‌هاي عارفان حقيقي محبت نسبت به همة آفريده‌ها محبت به همة انسان‌ها نااميدي از انسان‌ها خوددوستي روان‌شناختي ناشناخته بودن مرحوم بهاري همداني در تذکرة المتقين:از جملة آنها [مغرورين] طايفه‌اي است که خود را عارف مي‌دانند و از عرفان اکتفا کرده به پوشاک و خفض الصوت و سر پائين انداختن و آه سرد کشيدن و شبيه گريه به جا آوردن لاسيما اگر بشنود کلامي را در عشق و محبت و توحيد و فقر مع عدم معرفة معناها بل بعضي تجاوز کرده به شهيق و نهيق و اختراع بعضي از اذکار و التغني بالاشعار و ساير حرکات شنيعه به گمان اينکه اين اطوار شخص را به مقامي مي‌رساند. نه چنين است، بل اسباب سخط و غضب الهي است. صراحت و اجتناب از مبهم‌گويي البته اقتضاي مباحث عرفاني آن است که در مواردي در لفافه و با استفاده از قالب‌هاي ادبي مجاز و استعاره و کنايه و امثال آن سخن گفته باشند. طبيعي است که الفاظ تاب تحمل همة معاني را ندارند. افزون بر اين، همة عارفان نيز لزوماً شناخت کافي از زبان و توانمندي‌هاي ادبي زبان خود را ندارند. برخي از آنان اديبان زبردست و زبان‌شناسان سرشناسي بودند و اينان در بسياري موارد مي‌توانستند مضامين بلند عرفاني را با استفاده از قالب‌هاي زباني متعارف و بدون گرفتار شدن در سخنان دو پهلو، بيان کنند، اما برخي ديگر، که از چنين توانمندي‌هايي بي‌بهره بودند. پرهيز از فرقه‌گرايي تأکيد بر رياضت‌‌هاي شرعي آيا رياضت ارزش مقدمي و وسيله‌اي و ابزاري دارد يا ارزش غايي و نهايي؟ روشن است که ارزش رياضت ارزشي مقدمي و ابزاري است. اما آيا مي‌توان از هر وسيله‌اي براي رسيدن به خدا کمک گرفت؟ جواب منفي است. بر اساس نظام علّي و معلوليِ حاکم بر عالم، هر فعلي معلول خاص خود را دارد و هر معلولي، علت ويژة خود را مي‌طلبد. رياضت‌ها هم به منزلة علت‌هايي براي وصول به همان هدف مقدس هستند. اما اينکه چه نوع رياضتي واقعاً ما را به آن هدف مي‌رساند و چه نوع رياضتي ما را از آن دور مي‌سازد، از دو راه مي‌توان فهميد: عقل و شرع.

قسمتی از متن بالا پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در جزوه باز آنی فایل را دانلود نمایید .

  

 « پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »


مبلغ قابل پرداخت 13,650 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۴ تیر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 285

مطالب تصادفی

  • ربات معامله گر پاکت آپشن
  • جزوه آموزشی نرم افزار Clemex- مهندسی مواد
  • مبانی مردم شناسی - انسان شناسی فرهنگی - دانیل بیتس، فرد بلاگ - ترجمه ثلاثی- پیام نور - pdf
  • اصول طراحی سیستم روشنایی طبیعی
  • سمینار درس ابزار دقیق

فروشگاه جزوه تحقیق پاورپوینت