اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یادسته بندی سایت
محبوب ترین ها
پرفروش ترین ها
پر فروش ترین های فورکیا
پر بازدید ترین های فورکیا
برچسب های مهم
پیوند ها
کتاب سبز - قابل ویرایش )
تعداد اسلاید : 68
رعایت انصاف ، افشای اطلاعات و روندهای آینده درحسابداری 1 مطلوبيت در گزارشگري بدست ميآيد با رعايت انصاف بيطرفي لازمهاش بدست ميآيد با رعايت انصاف راستگويي لازمهاش در امريكا در انگليس مطلوبيت در گزارشگري 3 انصاف بعنوان بی طرفی در گزارشگری اصل بیطرفی Scott: مقررات و رویههای حسابداری باید مطلوب و عاری از سوءگیری باشد يعني منافع گروه خاصی را تامین نکند. فرض بیطرفی موسسه آرتور اندرسن: فرض اساسی(زیربنای اصول) بوده که بیان میدارد که گزارشات حسابداری بایستی حقوق اقتصادی و منافع همه بخشهای استفادهکننده را به نحو مطلوب تامین نماید. ویژگی کیفی رعایت انصاف Patilo: حسابداری یک نهاد اجتماعی است و در برابر جامعه مسولیت دارد. بنابراین در تعیین قواعد و مقررات حسابداری بایستی ویژگی کیفی رعایت انصاف مدنظر قرار گیرد. رعایت انصاف خود شامل عدالت، حقیقت و مطلوبیت میشود. از نظر تاریخی: انصاف ≠ محافظه کاری: یعنی انصاف را از روی واژه رقیب تعریف کردهاند. اما مشکل اینجاست که در طول زمان، تئوریسن ها نتوانستند از خود محافظه کاری هم تعریف جامع و روشن ارائه نمایند. چون تعریف محافظه کاری به استفاده کنندگان گزارشات حسابداری برمیگردد که بسیار متنوع بوده و نیز هدفها يا خواستهاي متفاوت از شركت دارند. در تعريف محافضهكاري فقط گفته شده است كه: حفظ منافع گروهي خاص Skinner: گزارشات حسابداري زماني سودمند است كه منصفانه باشد يعني سوءگيري به نفع گروه خاصي از استفادهكننده نداشته باشد. اسكينر انصاف را بر اساس سودمندي در تصميمگيري تعريف ميكند. Lee: اطلاعات زماني منصفانه است كه براساس مدارك معتبر و قابل تائيد تهيه شده باشد و ضمنا منافع گروه خاصي (كه با زيان زدن به منافع گروههاي ديگر ممكن ميشود) را لحاظ نكند. راهكار عملي تا تعريف شدن دقيق انصاف ايرادات تفسير كنوني رعايت انصاف به شكل رعايت استانداردها نظريه حقيقي، منصفانه، مطلوب (رعايت انصاف به شكل حقيقتگويي) Lee در سال 1981 در كتاب حسابداري مالي مدرن مينويسد: حقيقي، منصفانه، مطلوب بودن يعني مطابق با GAAP بودن در قالبي ديگر آن يعني: استفاده از اعداد و ارقام درست، انجام برآوردهاي معقول، عاري از تعصب بودن، عيني بودن، حسابسازي نكردن و بيان كردن واقعيتهاي مهم Lee در همان سال و در كتاب حسابرسي شركتها نوشت: حقيقي بودن يعني در بر داشتن هر آنچه كه انتظار ميرود كه گزارشات مالي آنها را شامل شود. منصفانه و مطلوب بودن يعني افشاءگزارشات عيني، بيطرف و بدون اعمال قضاوتهاي شخصي اتحاديه اروپا نيز در رهنمود چهارم خود بر مفهوم حقيقي، منصفانه و مطلوب بودن گزارشات مالي تاكيد و دستيابي به آن را در سايه رعايت قوانين شركتها مد نظر قرار داد. 1- تعريف جامع و فراگير تا كنون نشده است 2- ابهامهاي زيادي در مورد اين مفهوم بين ارائهكنندگان اطلاعات و استفادهكنندگان اطلاعات وجود دارد رعايت انصاف در توزيع اطلاعات چرا رعايت عدالت در توزيع اطلاعات حسابداري مهم است در اين نقطه، به بررسي سه تئوري مبتني بر عدالت در توزيع، از سه انديشمند معاصر فلسفه سياسي پرداخته و سپس، از اين تئوريها، تعميمهايي به موضوع توزيع اطلاعات حسابداري داده ميشود. الف. تئوري رالز ب. تئوري نازيك ج. تئوري گِرويت رالز یک تئوریسین لیبرال(البته طرفدار آزادی جمعی)بود که معتقد بود عدالت مقدم ترین فضیلت- اجتماعی و بسیار ضروری و لذا غیر قابل صرف نظر کردن است. از این رو، وی به دنبال تدوين و ارائهي يك تئوري دربارهي عدالت بود كه در قالب یک الگو ارائه کند و براي بسط ساختار بنياني جامعه، بتواند به طور مستقيم سوداگري و سودجويي را به چالش بكشاند. رالز عدالت را در آزادی و آزادی را در برابری توزیع کالاها و خدمات اقتصادی میداند البته نه برابری مطلق. به عبارتی، وی نابرابری را در جایی که به نفع جامعه باشد يا دست كم به نفع كساني باشد كه داراي بدترين وضع ممكن در جامعه هستند باشد، خوب میداند. به عبارتی دیگر، رالز معتقد است که عدالت(عدالت اجتماعی نه عدالت شخصی) زمانی محقق میشود که توزیع صحیح انجام گیرد. ضمنا، وی علاوه بر توزیع صحیح کالاها و خدمات اقتصادی، توزیع مناسب مسولیتهای اجتماعی را نیز از شروط لازم تحقق عدالت میداند. رالز با تكيه بر ديدگاه كانت در مورد برابري، زندگي را يك مسابقهي مبتني بر شانس قلمداد ميكند كه در آن جهان هستی به هر يك از افراد (بر حسب تصادف) مجموعهي از ويژگيهاي شخصي از جمله: فرهنگ، نژاد، نسل، سيستم اجتماعي، خانواده و ... را اعطا ميكند. وي اين شيوه از تخصيص تصادفي را خلاف عدالت ميداند. رالز معتقد است كه براي اصلاح اين وضع (تخصيص تصادفي) و برقراری عدالت، بايد مجموعهاي از سازمانها و نهادهاي عدالتگستر(یعنی دولت) وجود داشته باشند. ضمنا لازم است كه هر يك از افراد نیز گامي به عقب بردارند و خود را پشت پردهي جهل قرار دهند. به اين ترتيب، هر نوع آگاهي نسبت به وضع یا اعتبار بالقوه و منافع حاصل از تخصیص تصادفی شانسی از بين میرود. در این نقطه، براي تسهیم کالاها، خدمات اقتصادی و مسولیتهای اجتماعی، گفتگو و توافق افراد(که اصطلاحا قرارداد اجتماعی نامیده میشود) ملاک عمل قرار میگیرد. در رسيدن به این قرارداد اجتماعي، دو اصل بایستی مورد توجه قرار گیرد تا که موجبات پيشروي به سوي يك جامعهي عادلانه فراهم شود. 1) اصل آزادي: هر شخص(بجهت دستيابي به بالاترين آزادي، كه سازگار يا مشابه آزادي براي ديگران است) از حقي برابر برخوردار ميباشد. 2) اصل تفاوت ترتيبي: ابتدا بايد رفاه محرومترين افراد را به حداكثر رسانيد و سپس به سطوح بالاتر توجه نمود. 15 نازیک، که همکلاسی رالز است، یک تئوریسین لیبرال و طرفدار آزادی فردی بود. بنا بر عقیده نازیک، انسان مالک دو چیز است: 1- جسم خویش 2- مال خویش. بنابراین دیگران نمی توانند در حقوق کسی دخالت کنند. به عبارتی دیگر، به عقیده نازیک، دخالت در حقوق و مال دیگران نقص آزادی فردی و در نهایت نقض عدالت است (حتی اگر آن رفاه اجتماعی ببار آورد). همچنین نازیک معتقد است که نقض عدالت است که از ثروتمندان بگیریم و به فقرا بدهیم. او معتقد است که دولت تا حد امکان باید کوچک باشد. البته او طرفدار بی دولتی نیست بلکه تنها نقش دولت را محافظت از جان و مال مردم میداند. نازیک با دولت گرایی و جامعه گرایی یا کل گرایی مخالف و شدیدا مدافع فردگرایی است. او معتقد است که دولت نباید از ایجاد صلح ، نظم و امنیت فراتر رود. همچنین وی معتقد است که اگر سرمایه ها آزاد باشند(در سیستم اقتصاد آزاد یا بازار باشند) آنگاه نفع جمعی نیز حاصل میشود و در اینصورت، عدالت نیز تامین شده است. وجوه تمایز تئوری عدالت نازیک با رالز: 1- اعتقاد به فرد گرایی نازيك با جمع یا جامعه گرایی رالز مخالفت دارد. 2- رالز عدالت را در توزیع برابر میداند(عدالت توزیعی) در حالیکه نازیک آنرا در توزیع بر اساس حق هر فرد مطرح میکند. 3- نازیک دولت حداقلی را معتقد است در حالیکه رالز دولت کوچک را خوب نمیداند. نقاط ضعف تئوري عدالت به شکل آزاديخواهي نازیک : 1) تكيه بر ساز و كار بازار. 2) فقدان يك راهکار معنوي (اخلاقي) براي بحث راجع به مسولیتهای اجتماعي. 3) فقدان ديدگاه يا مفهوم مشخص در مورد توزيع و بازتوزیع عادلانه کالاها و خدمات اقتصادی. (تدارک ندیدن راهکاری برای اوضاع محروم ترین افراد جامع) هدف تئوري گرويت در مورد عدالت اين بود كه بتوان به شيوهي عيني نهادها و عملياتي را كه از نظر اخلاقي درست هستند، از نهادها و عملياتي كه از نظر اخلاقي نادرست هستند، بازشناسانده شوند. وي اصل سازگاري عمومي را برترين اصل اخلاقي مينامد، زيرا اين اصل بيان ميدارد كه هيچ عاملي نبايد مزاحم آزادي و رفاه ديگران شود. اين اصل كاربردهاي مستقيم و غير مستقيم متعددي دارد. از جمله كاربردهاي مستقيم اش اين است كه هر عامل بايد با توجه به حق ديگران و آزادي و رفاه عمل كند. كاربرد غير مستقيم اين اصل بيان ميدارد كه نظامهاي نهادينه شده بايد به آزادي و رفاه سايرين احترام بگذارند و در صدد تأمين آنها باشند. تئوري عدالت گرويت به حق بهرهمند شدن از آزادي و رفاه تمركز مينمايد و آن را حق تمام افراد و گروههايي ميداند كه تحت تأثير فعاليتهاي واحد اقتصادي قرار ميگيرند. از ديدگاه وي، گزارشي از ارزش افزوده ميبايست به اعضاي تيم توليد (شامل سهامداران، دارندگان اوراق قرضه، عرضهكنندگان مواد اوليه، دولت و جامعه) داده شود. اصولاً، اصول ارائه شده بهوسيلهي گرويت كه در رابطه با مطلوبيت و رعايت انصاف در حسابداري است، مستلزم شناخت و رعايت حقوق همهي كساني است كه تحت تأثير فعاليتهاي سازمان قرار ميگيرند. (يا همان ذينفعان) دراین بخش درباره بهبود يا اصلاح «انصاف» بحث مي كنيم. رعايت انصاف در توزیع اطلاعات مستلزم گسترش دادن سيستم افشاي اطلاعات حسابداري است تا علاوه بر سرمايه گذاران و اعتباردهندگان كه در امور سازمان داراي منافع و حقوق اصلي هستند، منافع ساير گروه هاي ذي نفع نيز تضمين بشود. 21 22 بدفورد پيشنهاد نمود كه موارد زير به دامنه افشاي اطلاعات حسابداري اضافه شوند يا گسترش داده شوند: 1. گسترش دادن محدودهي گروههاي استفادهكنندگان از سهامداران و اعتباردهندگان به عموم مردم. 2. گسترش دادن حوزهي تصميمات يا استفادهي استفادهكنندگان از اطلاعات ارائه شده. 3. اضافه كردن اطلاعات در رابطه با فعاليت هاي داخلي واحد سازماني 4. گسترش دادن شيوههاي سنجش و اندازهگيري كه بر لزوم ارائهي اطلاعات گذشتهنگر و همچنين مربوط، به منظور تصميمگيريهاي خاص متمركز است. 5. ارتقاء كيفيت اطلاعات افشا شونده 6.افزايش راهها و روشهاي توزيع اطلاعات از گزارشگري سنتي تا توزيع بوسيله رسانههاي جمعي. 1-تئوري حقِ دانستن (right to know): مردم عادي و مالكان، حق داشتن اطلاعات را دارند و اين همان چيزي است كه حسابداران در راستاي انجام وظيفهي افشاي اطلاعات بايد به آن توجه كنند. تئوري Lev هر هيئت يا گروهي كه تدوين كننده استاندارد است همواره با معماي زير روبهرو است: هر سياستي تامين كننده سليقهها يا اولويت خاصي بوده و احتمالا از بين نتيجههاي گوناگون، يك يا چندتاي محدود را رقم خواهد زد. در ادبيات حسابداري، دو نگرش در رابطه با حفظ يا لحاظ نمودن منافع استفادهكننده وجود دارد: الف. اولويت اوليه يا مقدم منافع استفادهكننده: تأكيد اين نگرش بر تامين نيازهاي استفادهكنندگاني است كه داراي تواناييهاي اندك هستند. مانند نگرش انجمن حسابداران رسمي امريكا. ب. اولويت گسترشيافتهي استفادهكنندگان: تأكيد بر نيازهاي اطلاعاتي استفادهكنندگان آگاه و متخصص. مانند نگرش حاكم بر چارچوب نظري هيئت استانداردهاي حسابداري مالي «گزارشگري مالي بايد اطلاعاتي را ارائه كند كه براي تصميمگيري بخردانه اعتباردهندگان، سرمايهگذاران بالقوه و بالفعل و ديگر استفادهكنندگان مفيد باشد.» شناسنامه كميته گزارشگري مالي به رياست ادماند جنكينز: مرجع تشكيل دهنده: انجمن حسابداران رسمي امريكا(AICPA) سال تشكيل: 1991 هدف تشكيل: تحقيق درباره نيازهاي اطلاعاتي سرمايهگذاران و اعتباردهندگان مدت تحقيق: 2 سال نتايج تحقيق: شناسايي 4 مورد تقويت شونده و 2 مورد ايجادي يا جديد در گزارشگري مالي كه در ادامه ميايد 1. بهبود افشاي اطلاعات مربوط به بخشهاي اقتصادي(segment reporting) يك واحد تجاري. 2. توجه بيشتر به حسابداري و افشاي اطلاعات دربارهي روشهاي مبتكرانهي (نوآورانهي) مالي. 3. بهبود فرايند افشاي اطلاعات(مربوط به ماهيت، فرصتها و ريسكهاي مقرارت و قراردادهاي تامين مالي خارج از ترازنامه). 4. ارائهي گزارشهاي جداگانه دربارهي فعاليتها و رويدادهاي عملياتي(اصلي) و فرعي، و محاسبهي داراييها و بدهيهاي غيراصلي بر مبناي ارزش بازار. 5. توجه به موضوع عدم اطمينان در افشا، از نظر محاسبهي اقلام خاصي از داراييها و بدهيها. 6. بهبود گزارشهاي مالي سهماهه، از طريق گزارشگري ميان دورهايي(inter-period reporting) براي سهماههي چهارم سال و گنجاندن دادههاي متعلق به بخشهاي اقتصادي مختلف در آن. گزارشگري اطلاعات هدف هاي افشاي اطلاعا ت به شرح زيرند : نقدي بر اهداف افشا 33 گزارشگري ارزش افزوده با جابجايي در عوامل معادله سود داريم: : ارزش افزوده ناخالص S – B = R + DP + W + I + DD + T : ارزش افزوده خالص S – B – DP = R + W + I + DD + T هرگاه ارزش افزوده(اعم از نوع خالص يا ناخالص) را با استفاده از طرف راست معادلات فوق بدست آوريم، دراينصورت از روش جمع استفاده كردهايم و هرگاه آنرا از طرف چپ محاسبه نمائيم آنگاه از روش تفريق استفاده نمودهايم. مزاياي ارزش افزوده و صورت مربوطه با اينكه صورت ارزش افزوده كه در اينجا معرفي شد، از طريق جابجايي عوامل تشكيلدهندهي ارقام صورت سود و زيان بهدست ميآيد، ولي مفهوم آن با اطلاعات صورت سود و زيان متفاوت است. هر يك از بخشهاي T، W، I كه در صورت سود و زيان به عنوان يك نوع هزينه قلمداد ميشدند، در صورت ارزش افزوده يك نوع توزيع سود محسوب ميشوند و اين، نقش كليه عوامل مختلف را در توليد سود يك شركت نشان ميدهد. صورت ارزش افزوده, برخاسته از يک ديدگاه جامع تر از ميان تئوريهای حقوق مالکان می باشد. گزارشهايي براي كاركنان سرفصلهاي مندرج در گزارش كاركنان در انگليس دلايل گزارش به كاركنان بر اساس نتايج تحقيقات 1919 تا 1979 مواردي كه در آنها كاركنان درخواست شديدتري به دريافت گزارش دارند (الف) استفاده از فناوي جديد در محل كار (ب) افزايش ادغام در شركت هاي سهامي (پ) تقويت احساسات ضد اتحاديه (ت) وحشت از ركود اقتصادي دلايل افزايش حجم گزارش به كاركنان در هنگام درخواست شديد آنها از ديدگاه Lewis سودمندي گزارش مستقيم به كاركنان از ديدگاه تيلر، وب و مك گينلي 1- تقويت عملكرد كاري كاركنان و ارتقاي انگيزه آنان از طريق گرفتن بازخورد از عملكردشان 2- ارتقاي كارآيي كل شركت 3- ارائه گزارش به كاركنان موجب مشروعيت يافتن فعاليت شركت ميشود. 4- افزايش مشاركت كاركنان و بهبود اعتماد به نفس آنان حسابداري و گزارشگري اجتماعي گروههاي سياسيايي كه گزارشگري اجتماعي را ترغيب ميكنند دلايل منطقي يا چرايي گزارشگري اجتماعي افشاي اطلاعات بودجهايي مسله اول: آيا فقط بودجهها را بايستي گزارش كرد يا بايستي پيشبينيها را نيز ضميمه كرد؟ پاسخ مسله اول: بودجهها، براي برانگيختن كارمندان، معمولا متورم بسته ميشوند. به همين دليل، در اكثر موارد، بودجه با واقعيتها انحراف دارد. در نتيجه، صرف گزارش بودجه نميتواند چندان به استفادهكننده در پيشبينيها كمك كند. چيزي كه در اين راستا كمك كننده است، پيشبينيهاي مالي-مخصوصا پيشبيني عايدات- است. مسله دوم: آيا افشاي اطلاعات بودجهايي بايستي الزامي باشد يا اختياري؟ پاسخ مسله دوم: از نظر تئوريك، هر دو حالت قابل توجيه است. اگر بخواهيم آنرا نپذيريم، ميتوانيم استدلال كنيم كه: برخي از شركتها داراي تجربه و صلاحيت لازم نيستند تا بتوانند به شيوهايي مناسب، رويدادهاي آينده را پيشبنيي كنند. يا ميتوان گفت كه افشاي اطلاعات بودجهايي، بار مالي- غيرضروري بر شركتها تحميل مينمايد. و اگر هم كه بخواهيم آنرا بپذيريم، ميتوان گفت كه: افشاي اطلاعات بودجهايي سودمند در امر تصميمگيري استفادهكنندگان بوده و چون براي همه شركتها الزامي است، لذا ناعادلانه هم نيست. مسله سوم: آيا افشاي اطلاعات بودجهايي كمكي به تصميمگيري ميكند؟يا، آيا آن مورد استفاده قرار ميگيرد؟ پاسخ مسله سوم: نتايج تحقيقات مختلف(چون تحقيق Daily، McDonald) نشان ميدهد كه اولا حتي پيشبينيهاي مديريت(نه بودجهها) اكثرا نادرست است و ثانيا سرمايهگذاران نيز اعتماد چنداني به اين پيشبينيها نميكنند. Ijiri مسئلههاي اصلي مربوط به پيشبيني مالي شركتها را بدين صورت طبقهبندي ميكند؛ 1- قابل اتكاء بودن 2- مسوليت پذيري 3- ميزان سكوت مقصود از قابل اتكا بودن اطلاعات ميزان دقت و صحت پيشبينيهاست. مقصود از مسئوليتپذيري اين است كه شركت تا چه اندازه مسئوليت پيشبينيهايش را ميپذيرد و حسابرسان تا چه اندازه اين پيشبينيها را تأييد ميكنند. ميزان سكوت مرتبط با بي سروصدا بودن شركت است، يعني همان علاقمندي شركتها به افشاء نكردن اطلاعات خود در محيط رقابتي. Mautz بر اين باور است كه هنگام ارزيابي ميزان سودمندي افشاي اطلاعات بودجهايي، سه موضوع مهم را بايد مورد توجه قرار داد: 1- توانايي شركتها در امر پيشبيني 2- نگرش مردم نسبت به پيشبينيهاي مديران 3- تواناييهاي سرمايهگذاران در استفاده از پيشبينيها حسابداري و گزارشگري جريانهاي نقدي منتقدين مبناي تعهدي نقاط قوت اطلاعات نقدي بر اطلاعات تعهدي آيا يك بار ديگر مبناي نقدي، همچون سيستمهاي اوليه حسابداري، كانون توجه گزارشگري مالي ميشود؟ حسابداري و گزارشگري منابع انساني تعريف حسابداري منابع انساني: فرايند شناسايي و محاسبهي دادههايي دربارهي منابع انساني و انتقال اين اطلاعات به گروههاي علاقمند و مربوط. مباحث اصلي در حسابداري منابع انساني : 1. چه زماني دارايي انساني شناسايي شود؟ 2. دارايي انساني به چه مبلغي شناسايي شود؟ 3. گزارشگري منابع انساني چه كمكي به تصميمات استفادهكنندگان ميكند يا چه رفتاري را در آنها تحريك ميكند؟ نكته: در حال حاضر، شركتها نسبت به حسابداري منابع انساني بيعلاقهاند در حاليكه استفادهكنندگان به داشتن اين نوع اطلاعات علاقمندي نشان ميدهند.(شايد دليلاش اين باشد كه: تهيه كننده بايستي مخارج اضافي تحمل كند، پس بيعلاقه است. اما استفادهكننده بدون تحمل مخارج مالي، اطلاعات بيشتري در اختيار خواهد داشت، از اين رو علاقمند است) چرا گزارشگري منابع انساني؟ الگوهاي تعيين ارزش منابع انساني معيارهاي سنجش داراييهاي انساني 1- معيار بهاي تمام شده تاريخي 2- معيار بهاي جايگزيني 3- معيار هزينه فرصت 4- معيار ارزش فعلي جبران خدمات(دستمزدها) 5- معيار ارزش فعلي دستمزدهاي تعديل شده آتي معيارهاي غير پولي
قسمتی از متن بالا پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در جزوه باز آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 30,940 تومان