اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یادسته بندی سایت
محبوب ترین ها
پرفروش ترین ها
پر فروش ترین های فورکیا
پر بازدید ترین های فورکیا
برچسب های مهم
پیوند ها
( -- قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 207
وقتي حكم را در اداره آموزش و پرورش يكي از استانهاي سرسبز كشورمان به دستم دادند محل تدريسم را در آن مشخص كرده بودند و من با ذوق وشوق فراوان اين خبر را به خانواده ام رساندم از كودكي به طبيعت و زندگي در آن آرزوي من بود. بيش از اندازه به طبيعت علاقه داشتم. واين يكي از آرزوهاي ديرينه من بود. هنوز چند روز به آغاز سال تحصيلي مانه بود. محلي كه براي من درنظر گرفته بودند يكي از روستاهاي نسبتا بزرگ استان بود. كه درآنجا حتي دبيرستان نيز وجود داشت. ومن به عنوان سرباز معلم به آنجامي رفتم تازه فارغ التحصيل شده بودم. هنوز مُهر مدرك ليسانسم خشك نشده بود. اين نوع خدمت در واقع انتخاب خودم بود. مي توانستم ضمن انجام وظيفه مقدس سربازي از طبيعت بكر آن محيط كه توصيف آنرا زياد شنيده بودم استفاده وافري ببرم. واين مقدمه اي بودكه بعدها سرنوشت مرا رقم زد. با بي صبري منتظر روز موعود بودم. يادم هست شبي كه قرار بود صبح آن روز عازم محل خدمتم شوم خواب به چشمانم نمي آمد. همانطور كه اشاره كردم به دو علت ميخواستم از آن محيط شلوغ فرار كنم يكي به خاطر اينكه عاشق طبيعت بودم ولازم بعد از چند سال تحصيل به مغز خودم استراحت بدهم. وديگري موضوعي بودكه بعد از فارغ التحصيل شدن بر سر زبانهاي فاميل افتاده بودم و نُقل هر مجلسي شده بودم . و آن ازدواج من با يكي از دختران فاميل كه تعدادشان هم زياد بود. و من واقعا از دست آنها فرار ميكردم. هر كدام از فاميل با عناوين و بهانه هاي مختلف و براي تبريك گفتن به خاطر پايان تحصيلم به خانه ما مي آمدند. مسلم بود كه دختران دم بخت خود را نيز با خود مي آوردند. و در گوش من زمزمه ميكردند و از حسن و هنرهاي دختران خود تعريف مي كردند. ولي من فقط به خاطر اينكه به آنها بي احترامي نكرده باشم به حرفهايشان گوش ميدادم . و وقتي از خانه ما مي رفتند من نيز آنها را
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 86,940 تومان